حیات طیبه

السلام علیک یاعصمت الله الکبری فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)

حیات طیبه

السلام علیک یاعصمت الله الکبری فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)

حیات طیبه

خداى را سپاس که براى حکمش برگرداننده‏ اى،و براى بخشش بازدارنده‏ اى و همانند ساخته‏ اش ساخته هیچ سازنده ‏اى نیست،و او سخاوتمند وسعت ‏بخش است،او خدایی است که معبودی جز او نیست، دانای آشکار و نهان است،و او رحمان و رحیم است! حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب منزّه است، به کسی ستم نمی‌کند، امنیّت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندی شکست‌ناپذیر که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح می‌کند، و شایسته عظمت است؛ خداوند منزّه است از آنچه شریک برای او قرارمی‌دهند!او خداوندی است خالق، آفریننده‌ای بی‌سابقه، و صورتگری (بی‌نظیر)؛ برای او نامهای نیک است؛ آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او می‌گویند؛ و او عزیز و حکیم است! نیکی، (تنها) این نیست که (به هنگام نماز،) رویِ خود را به سوی مشرق و (یا) مغرب کنید؛ بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است که به خدا،و روزرستاخیز،و فرشتگان، و کتاب (آسمانی)، و پیامبران، ایمان آورده؛ و مال (خود) را، با همه علاقه‌ای که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان،انفاق می‌کند؛ نماز را برپا می‌دارد و زکات رامی‌پردازد؛ و (همچنین) کسانی که به عهد خود به هنگامی که عهد بستندوفا می‌کنند؛ و در برابر محرومیتها و بیماریها و درمیدان جنگ،استقامت به خرج می‌دهند؛ اینها کسانی هستند که راست می‌گویند؛ و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است؛) و اینها هستند پرهیزکاران!
خدایا! بر پیامبر و دودمان پاکش درود فرست، و آنگاه که تو رامی‏خوانم و صدایت می‏زنم، صدا و دعایم را بشنو و اجابت کن،و آنگاه که با تو نجوا می‏کنم، بر من عنایت کن.خدایا قلبم را از نفاق و دورویی، و کردارم را از ریا و خودنمایی،و زبانم را از دروغ، وچشمم را از خیانت و بی عفتی پاک کن،همانا تو از خیانت دیده ‏ها و آنچه در سینه ‏ها نهان است خبردارى
پروردگارا! هر خیر و نیکی بر من فرستی، به آن نیازمندم!
خشنودم به اینکه خدا پروردگارم باشد و محمّد(درود خدابر او وخاندانش باد)پیامبرم،و اسلام آیینم و قرآن کتابم، و کعبه قبله‏ ام،و على ولى و امامم،و حسن و حسین و على بن الحسین و محمّد بن على و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و على بن موسى،و محمّد بن على و على‏ بن محمّد و حسن بن على و حجة بن الحسن که درود خدا بر همه آنان باد پیشوایانم باشند.خدایا! خشنودم به اینکه آنان امامانم باشند،پس مرا مورد پسند و خشنودى ایشان قرار ده زیرا تو بر هر کارى توانایى.

نویسندگان
پیوندها

پرسش :

آیا این موضوع درست است که آیه‎ی تطهیر درباره‎ی اهل بیت خاص پیامبر و از جمله امام حسین ـ علیه السّلام ـ است و این آیه چه ارتباطی با عصمت آنان دارد؟


پاسخ :

در پاسخ به بخش نخست پرسش مقدمتاً باید گفت: در این‎باره ما روایات بسیار داریم که مراد و منظور از «اهل بیت» را مشخص کرده‎اند، در کتاب‎های معتبر اهل سنت و شیعه روایات متعددی وجود دارد که درباره‎ی این موضوع به صراحت بیان داشته‎اند که مراد «از اهل بیت» چه کسانی هستند.
در روایات اهل سنت در حدود چهل طریق یافت می‎شود که بر این نکته صحه گذارده‎اند و از کسانی چون ام سلمه، عایشه، ابی سعید حذری، ابن عباس و عبداللّه بن جعفر ـ که از روایات موثق و معتبرند ـ این روایات را نقل کرده‎اند.
در روایات شیعه هم از طریق ائمة‌ هدی ـ علیهم السّلام ـ به بیش از سی طریق این روایات نقل شده اند است، و در مجموع باید گفت جای هیچ شک و تردیدی باقی نمی‎ماند که مراد و منظور از «اهل بیت»، رسول مکرم اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علی بن ابی‎طالب ـ علیه السّلام ـ ، و فاطمة‌ زهرا (س) و امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ و امام حسین ـ علیه السّلام ـ می‎باشند.
علامه طباطبایی می‎فرماید: در این باره آنچه که از اهل سنت نقل شده است بیش از آن است که از شیعه نقل شده است.[1]
دکتر تیجانی در کتاب «فسئلوا اهل الذکر» سی منبع از منابع معتبر اهل سنت را نقل می‎کند که نزول آیه‎ی تطهیر را درباره‎ی اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‎دانند و در پایان اضافه می‎کند که علمایی از اهل سنت که این آیه را مربوط به اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‎دانند، زیادند و ما به همین مقدار اکتفا می‎کنیم.[2]
تفسیر البرهان، ذیل این آیة‌ شریفه، 64 روایت نقل کرده است که 58 روایت آن مربوط به تعیین شأن نزول و مصداق «اهل بیت» می‎باشد، و جالب این است که روایات نقل شده از طرق مختلف اهل سنت در این رابطه بیش از روایات رسیده از شیعه است، و صاحب این تفسیر 30 روایت را به طرق مختلف اهل سنت نقل می‎کند و 28 روایت را به طرق شیعه، و مطلب دیگر که در این‎باره جلب توجه می‎کند این است که در برخی از این روایات، بعضی از اصحاب کساء خود برای اثبات حقانیت خویش به این آیه استدلال نموده و تمسک جسته‎اند، از این جمله است روایت شمارة‌ 24 که امیرالمؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ در قضیة‌ جانشینی عمر و در جلسة‌ شورای تعیین خلیفه برای اثبات حقانیت و فضیلت خویش به این آیه استدلال فرموده و خطاب به آنان می‎فرماید: آیا این آیه دربارة کسی جز من و همسرم و فرزندانم نازل شده است؟ که آنان در جواب می‎گویند: خیر.[3]
در تفسیر «الکاشف» روایتی را در شأن نزول آیة‌ تطهیر از صحیح مسلم (القسم الثانی من الجزء الثانی) ص 116، چاپ 1348 هـ. نقل می‎کند و پس از نقل حدیث از صحیح مسلم می‎گوید: همین روایت با همین سند را ترمذی در صحیح خود و احمد بن حنبل در مسندش و دیگران از علمای اهل سنت نقل کرده‎اند،[4] در کتاب‎های حدیث و تفسیر به چهار دسته روایت در این‎باره برخورد می‎کنیم:
1. روایاتی که برخی از همسران پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل کرده‎اند و مفاد آن ها این است که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آنان را از شمول آیة‌ تطهیر خارج کرده است.[5]
2. روایاتی که مربوط به حدیث کساء هستند.[6]
3. روایاتی که می‎گویند: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ تا مدتی (شش ماه یا ببیشتر) پس از نزول آیة‌ تطهیر به در خانة علی ـ علیه السّلام ـ و فاطمه (س) و فرزندانش می‎رفت و می‎فرمود: الصلوة! یا اهل البیت! إنما یرید اللّة لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یُطهّرکم تطهیرا.[7]
4. روایاتی که از ابو سعید خدری رسیده است که می‎گوید: این آیه دربارة رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علی و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ نازل شده است. نزلت فی خمسة؛ فی رسول اللّه ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علیٌ و فاطمه و الحسن و الحسین ـ علیهم السّلام ـ .[8]
در این بخش به روایتی از عایشه اشاره می‎کنیم که ضمن تصریح به این مطلب که مراد از اهل بیت، اهل بیت خاص پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هستند، زنان پیامبر ـ از جمله عایشه ـ را از شمول آیة‌ تطهیر خارج می‎داند.
ثعلبی در تفسیرش می‎گوید: هنگامی که از عایشه دربارة‌ جنگ جمل و دخالتش در آن جنگ ویران‎گر، سؤال کردند (با تأسف) گفت: این یک تقدیر الهی بود! و هنگامی که درباره‎ی علی ـ علیه السّلام ـ سؤال کردند چنین گفت: تسألنی عن أحبّ الناس کان الی رسول اللّه و زوج احبّ الناس کان الی رسول اللّه، لقد رأیت علیاً‌ و فاطمه و حسناً و حسیناً و جمعَ‌ رسول اللّه بثوب علیهم ثم قال: اللّهم هؤلاء اهل بیتی و حامتی فاذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهیرا. قالت: فقلتُ یا رسول اللّه أنا من أهلک؟ فقال: تنخیّ فإنکِ إلی خیرٍ[9] یعنی از من درباره‎ی کسی سؤال می‎کنید که محبوب‎ترین مردم نزد پیامبر بود و همسر محبوب‎ترین مردم نزد رسول خدا بود، من با چشم خود دیدم علی و فاطمه و حسن و حسین را که پیامبر آنها را در زیر پارچه‎ای جمع کرده و فرمود: خداوندا! اینان خاندان و اطرافیان من هستند، رجس و پلیدی را از آنها دور کن و از آلودگی‎ها پاکشان فرما! من گفتم: ای رسول خدا! آیا من نیز از آنها هستم؟ فرمود: تو فاصله بگیر! تو بر خیر و نیکی هستی (اما جزء این جمع نمی‎باشی).
البته برای تکمیل پاسخ لازم است به دو شبهه پاسخ داده شود:
1. با توجه به این‎که آیة تطهیر در ضمن آیاتی است که درباره‎ی زنان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ است، چگونه می‎توان خصوص این آیه را مخصوص اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دانست و همسران آن حضرت را خارج دانست؟
در پاسخ باید گفت: از روایاتی که در شأن نزول این آیه وارد شده است به‎دست می‎آید که این آیه مفرداً‌ و به تنهایی نازل شده است، و در ضمن آیات زوجات پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیامده و حتی یک روایت هم وجود ندارد که دلالت کند این آیه در ضمن آیات زنان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل شده است، پس آیه بر حسب نزول جزء آیات زنان پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیست و به آنها اتصالی نداشته و فقط در مقام تنظیم و ترتیب آیات و یا به دستور پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ یا بعد از رحلت آن حضرت در میان آن آیات گذاشته شده است.
لذا اگر آیه‎ی تطهیر را از میان آیات زنان پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ برداریم، هیچ‎گونه نقص معنایی در آیات زنان نخواهد بود؛ لذا مراد از «اهل بیت» زنان پیغمبر نخواهند بود و این احتمال و احتمالات دیگر در این‎باره با معنای «تطهیر» سازگاری ندارد، و تطهیر را چه به معنای اجتناب از محرمات و امتثال به واجبات بدانیم، و چه معنای آن را تقوای شدید در ضمن تکلیف شدید بدانیم، درباره‎ی افراد دیگر غیر از اهل بیت صادق نیست.[10]
ناگفته نماند که علامه طباطبایی (قدس سره) در این‎باره نظرات خاصی دارند که در ذیل آیه‌‎ی 3 سوره‎ی مائده به صورت مستوفی بحث کرده است، و در آنجا می‎فرماید بخشی از این آیه که «الیوم اکملت لکم دینکم...» می‎باشد به عنوان جمله‎ی معترضه در این آیه آمده است، و هیچ‎گونه ارتباطی با صدر و ذیل آیه ندارد، و می‎توان گفت که: وقوع آیه در این‎جا یا به دستور پیامبر بوده است یا این‎که کسانی که پس از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ قرآن را جمع‎آوری کرده‎اند، این آیه را این‎گونه قرار داده‎اند، و الاً هیچ اتصالی با مطالب پیش و پس از خود ندارد، و نزول این بخش‎ها با همدیگر متفاوت است.[11] در تفسیر المیزان پس از نقل یک روایت که از یزید بن حیان نقل می‎کند که ما نزد زید بن ارقم بودیم که او گفت: روزی رسول‌خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ این‎گونه فرمود: من دو چیز گرانبها پس از خودم نزد شما باقی می‎گذارم، کتاب الهی که هرکس از آن پیروی نماید هدایت یافته است و هرکس آن‎را رها کند بی‎شک گمراه می‎شود، و اهل بیتم را که من شما را توصیه می‎کنم که خدا را درباره‎ی اهل بیتم بیاد داشته باشید (این جمله را سه مرتبه تکرار فرمود).
سپس راوی می‎گوید: ما از زید بن ارقم سؤال کردیم که زنان پیامبر هم جزء اهل بیت اویند؟ زید بن ارقم گفت: نه اهل بیت به گروهی می‎گویند که صدقه بر آنان حرام است مانند آل علی و آل عباس و آل جعفر و آل عقیل.
علامه طباطبایی (قدس سره) پس از نقل این روایت، در ردّ آن چنین می‎فرماید: در این روایت «بیت» به معنای «نسب» تفسیر شده است همان‎گونه که در عرف عرب این‎گونه بوده است و می‎گفتند: بیوتات العرب بمعنی الانساب، ولی باید دانست که روایات در این‎باره از ام سلمه و غیر او، این معنا را ردّ می‎کنند و از نظر روایات، مصداق «اهل بیت»، علی و فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ علیهم السّلام ـ هستند.[12]
طبرسی در «مجمع البیان» پس از این‎که می‎گوید: امت به تمامه بر این‎که مراد از اهل بیت، اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هستند می‎گوید: ابن سعید خدری، انس بن مالک، واثلة بن اسقع، عایشه و ام سلمه گفته‎اند که این آیه مخصوص رسول‌خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علی و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ است،[13] و نیز همو تصریح کرده است که بودن ابتدای آیه درباره‎ی زنان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دلیل بر این موضوع نخواهد بود که تمام آیه درباره آنان است، چه این‎که فصحای عرب نیز عادتشان بر این بوده است که در یک کلام از مطلبی به مطلب دیگر منتقل می‎شدند و دوباره به موضوع پیشین بر می‎گشتند، و در قرآن از این‎گونه خطابات بسیار به چشم می‎خورد.[14]
در این‎باره می‎توان به تفسیرنمونه، ج 17 (چاپ دار الکتب الاسلامیه)، چاپ سیزدهم، 1375، صفحه‎ی 297 به بعد مراجعه کرد.
در این‎جا به ذکر چند روایت به منظور تکمیل بحث و نیز تبرک و تیمن می‎پردازیم:
در «تفسیر المیزان» به نقل از «الدر المنثور» آورده است که طبرانی از ام سلمه نقل می‎کند که رسول‌خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ به فاطمه زهرا (س) فرمود: همسر و فرزندانت را خبر کن تا نزد من بیایند، پس از آمدن امیرالمؤمنین و حسنین ـ علیهم السّلام ـ ، رسول‌خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ پارچه‎ای را بر آنان انداخت و سپس دست خود را بر سر آنان قرار داد و فرمود: اللّهم إن هؤلاء اهل محمد ـ و فی لفظٍ آل محمد ـ فاجعل صلواتک و برکاتک علی آل محمد کما جعلتها علی آل ابراهیم إنک حمید مجید، خداوندا! اینان خاندان محمد هستند ـ و در یک روایت به جای اهل، آل آمده است ـ بر آنها درود فرست همان‎گونه که بر خاندان ابراهیم درود فرستادی، همانا تو ستوده و بزرگ مرتبه‎ای.
و نیز در کتاب «غایة‌ المرام» از عبداللّه بن احمد بن حنبل از پدرش به اسناد خود از ام سلمه نقل می‎کند که این آیه ـ آیه تطهیر ـ در خانه‎ی من نازل شد و در خانه هفت نفر بودند، جبرئیل، میکائیل و علی و فاطمه و حسن و حسین، و من هم که در نزدیک درب خانه بودم، خطاب به رسول‌خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ گفتم: آیا من هم جزء اهل بیت هستم؟ پیامبر فرمود: تو بر راه درست هدایت شده‎ای تو از زنان پیامبر هستی.
و نیز علامه طباطبایی نقل می‎کنند که در «غایة‌ المرام»، این حدیث از عبداللّه بن احمد بن حنبل به سه طریق از ام سلمه و نیز از تفسیر ثعلبی نقل شده است.[15]
و در تفسیر «الدر المنثور» به نقل از ابن مردویه که از ابی سعید خدری نقل کرده است، می‎گوید: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ چهل صبحگاه به در خانه علی و فاطمه (س) می‎آمدند و می‎فرمود: السلام علیکم اهل البیت و رحمة اللّه و برکاته، الصلاة! رحمکم اللّه إنما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا أنا حرب لمن حاربتم أنا سلم لمن سالمتم.[16]
و باز همین مطلب بالا را از طبرانی به نقل از ابی حمرا نقل می‎کند که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به مدت شش ماه این عمل را انجام داد،[17] در تفسیر «مراغی» از ابن عباس نقل می‎کند که پیامبر به مدت نه ماه هر روز پنج مرتبه این عمل را انجام داد.[18]
2. عصمت اهل بیت چگونه از این آیه استفاده می‎شود؟
واژه‎ی «رجس» که در این آیه آمده در قرآن دو معنا دارد:
الف: به معنای قذارت و آلودگی ظاهری، همان‎گونه که در آیه 145 سوره‎ی انعام آمده است: «إلّا أن یکون میتة او دماً مسفوحاً‌ او لحم خنزیر فَإنّه رجسٌ»
ب: به معنای آلودگی معنوی مانند شرک و کفر و آثار گناه و کردارهای بد مانند آیه‎ی 125 سوره توبه: «أما الذین فی قلوبهم مرض فزادتهم رجسٌ إلی رجسهم...» و نیز آیه‎ی 125 سوره‎ی انعام.
با توجه به این دو معنای رجس در قرآن و با توجه به این‎که این واژه به همراه الف و لام ـ که برای جنس و عموم و شمول است ـ آمده است معنای آن به صورتی عام و گسترده خواهد بود که به معنای همه‎ی حالات خبیثة‌ نفس و قذارت و آلودگی‎های آن می‎باشد، و تطهیر از این حالت و دوری از این وضعیت روشن است که به معنای دوری از هرگونه آلودگی ظاهری و معنوی خواهد بود.
و مقابل اعتقاد به باطل، اعتقاد به حق و ادراک حقایق در مقام اعتقاد و عمل است، و مجهز شدن به سلاح علم و عمل، قهراً‌ منطبق بر عصمت الهی خواهد بود، و آن حالتی است که صاحب خود را از اعتقاد به باطل و یا ارتکاب هر رفتار بد نگاه می‎دارد، علاوه بر این، تأکیدی که در آیه در همین راستا وجود دارد ما را در این برداشت از آیه مصمم‎تر می‎کند، پس از این‎که با اداة تأکید و حصر یعنی «إنّما» و به همراه فعل «یرید» آیه را آغاز می‎نماید، در ادامه می‎فرماید: و «یطهرکم تطهیراً»
اضافه نمودن این بخش از آیه خود تأکید معنای آیه را به همراه دارد چه رسد به این‎که با مفعول مطلق آورده شود که به نحوی خاص معنا را تأکید و تأیید می‎نماید.[19]
علامه طبرسی در «مجمع البیان» درباره‎ی این موضوع که آیا می‎توان عصمت ائمه ـ علیهم السّلام ـ را از این آیه برداشت کرد می‎فرمایند: کلمة إنّما که در ابتدای جمله مورد نظر از آیه‎ی 33 سوره‎ی احزاب آمده است، برای نشان دادن این موضوع مهم است که مفاد جمله‎ی بعد از إنّما، محقق است و هیچ شکی در تحقق آن نیست، و هم‎چنین نفی می‎کند مفهوم مخالف با آن را.
و نکته‎‌ی دیگر این‎که اراده خداوند یک اراده‎ی خاص و ویژه‎ای است نسبت به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و الّا اگر یک اراده‎ی مطلق و همگانی بود، این نیاز به این همه تأکید نداشت! چرا که خداوند از هر مکلفی، ترک گناه و انجام اوامر الهی را خواسته است، پس خداوند یک اراده‎ی خاص نسبت به اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ داشته است، و این‎گونه اراده‎ای مقتضی مدح و تعظیم است، و اگر ما این اراده را یک اراده همگانی و عمومی بدانیم مدحی در بر نخواهد داشت، با توجه به این دو نکته می‎توان گفت: با اثبات این دو موضوع، مسئله عصمت ثابت می‎شود، و آن این‎که خداوند تأکیداً و با اراده‎ای خاص، پاکی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ از هرگونه زشتی و گناه را اراده کرده است.[20]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. المیزان، علامه طباطبایی، جلد 16.
2. البرهان، سید هاشم بحرانی، جلد 6.
3. مجمع البیان، طبرسی، جلد 7 و 8.
4. بررسی شخصیت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ در قرآن، ولی‎اللّه نقی‎پور فرد.


[1] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، قم، چاپ جامعه مدرسین، ج 16، ص 311.
[2] . تیجانی، محمد، فسئلو اهل الذکر، ص 71.
[3] . بحرانی، سید هاشم، البرهان، بیروت، چاپ مؤسسة‌ اعلمی للمطبوعات، 1999 م، ج 6، ص 286 ـ 252.
[4] . مغنیه، محمد جواد، التفسیر الکاشف، بیروت، چاپ دار العلم للملایین،1990 م، ج 6، ص 217 ـ 216.
[5] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 559؛ و حسکانی، شواهد التنزیل، ج 2، ص 56.
[6] . مسلم بن حجاج، صمیع، ج 4، ص 1883.
[7] . شواهد التنزیل، ج 2، از ص 11 تا ص 15 و ص 92 که به طرق مختلف نقل می‎کند.
[8] . همان، ج 2، از ص 24 تا ص 27.
[9] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 559.
[10] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، قم، چاپ جامعة مدرسین، ج 16، ص 330 ـ 328، با تلخیص.
[11] . همان، ج 3، ص 168 ـ 167.
[12] . همان، ج 16، ص 319.
[13] . طبرسی، ابو علی، مجمع البیان، ج 5، بیروت، چاپ مؤسسة‌ اعلمی للمطبوعات، 1995 م، ص 156.
[14] . همان، ص 158.
[15] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، قم، چاپ جامعه مدرسین، ج 16، ص 318 ـ 316.
[16] . همان، ص 318.
[17] . همان، ص 319 ـ 318.
[18] . مراغی، احمد مصطفی، تفسیر المراغی، چاپ دار الفکر، ج 8، ص 7.
[19] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، چاپ جامعه مدرسین، قم، ج 16 ص 312.
[20] . طبرسی، ابو علی، مجمع البیان، بیروت، چاپ دار احیاء التراث العربی، 1406، ج 7 و 8، ص 463.

http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=3564&urlId=274#_ftn10

  • غلامرضا پیرامون

آیه‎ی تطهیر

اهل بیت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
تجدید کد امنیتی