- ۶ نظر
- ۳۰ مهر ۹۲ ، ۲۲:۰۹
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: اى على 600 هزار گوسفند مىخواهى یا 600 هزار دینار یا 600 هزار جمله؟ عرض کرد: اى رسول خدا! ششصد هزار جمله. پیامبر(ص) فرمود: [آن ] 600 هزار جمله را در شش جمله جمع (خلاصه) مىکنم.
منظور از فراگیری علم از دیدگاه اسلام چیست و اسلام یادگیری چه علمی را واجب می داند؟
در مورد اینکه از نظر اسلام چه علمی باید آموخت چند نظریه وجود دارد:
نظریه اول : منظور اسلام از علم ،علوم دینی است
ممکن است کسی بگوید مقصود از همه این تأکید و توصیهها ،علم خود دین است .
یعنی همه به این منظور گفته شده است که مردم به خود دین عالم شوند و اگر نظر اسلام از علم ، علم دین باشد در حقیقت به خودش توصیه کرده و درباره علم به معنی اطلاع بر حقایق کائنات و شناختن امور عالم چیزی نگفته و اشکال به حال اول باقی میماند ، زیرا هر مسلکی هر اندازه هم ضد علم باشد و با آگاهی و اطلاع و بالارفتن سطح فکر و معلومات مردم مخالف باشد ، با آشنایی با خودش مخالف نیست، بلکه خواهد گفت با من آشنا باشید و با غیر من آشنا نباشید.
اشکال نظریه
سی و یکمین گناه از گناهانی که به کبیره بودنش تصریح شده، « سحر » است؛ چنانچه در « وسائل الشّیعه » روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کند که آن حضرت، سحر را از کبائر شمرده اند و در « صحیحه ی عبدالعظیم » با واسطه، از سه معصوم از حضرت صادق (علیه السلام) ضمن شماره ی کبائر می فرمایند: « سحر از گناهان کبیره است؛ زیرا خداوند در قرآن مجید می فرماید « وَلَقَد عَلِمُوا لَمَنِ اشتَرَاهُ … »(۱) و این قسمتی از « آیه ی ۱۰۲ سوره ی بقره » است و تمام آیه ی شریفه چنین است:
« وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیمَانُ وَلَکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا یعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَینِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَهٌ فَلَا تَکْفُرْ فَیتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یفَرِّقُونَ بِهِ بَینَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَیتَعَلَّمُونَ مَا یضُرُّهُمْ وَلَا ینْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کَانُوا یعْلَمُونَ؛
و آنچه را که شیطان [ صفت ] ها در سلطنت سلیمان خوانده [ و درس گرفته ] بودند، پیروی کردند و سلیمان کفر نورزید؛ لیکن آن شیطان [ صفت ها به کفرگراییدند که به مردم سحر می آموختند و [ نیز از ] آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود [ پیروی کردند ] [ قبلاً به او ] می گفتند ما [وسیله ی ] آزمایشی [ برای شما ] هستیم، پس زنهار کافر نشوی؛ و [ لی ] آنها از دو [ فرشته ] چیزهایی می آموختند که به وسیله ی آن میان مرد و همسرش جدایی بیافکنند، هر چند بدون فرمان خدا نمی توانستند به وسیله ی آن به احدی زیان برسانند و [ خلاصه ] چیزی می آموختند که بر ایشان زیان داشت و سودی بدیشان نمی رسانید و قطعاً [یهودیان] دریافته بودند که هر کس خریدار این [ متاع ] باشد در آخرت بهره ای ندارد، وه که چه بد بود آنچه به جان خریدند، اگر می دانستند. »
آیه الله سید علی موحّد ابطحی در پاورقی کتاب ” شفاء الصّدور فی شرح زیاره العاشور” نوشته آیه الله حاج میرزا ابوالفضل طهرانی (متوفی۱۳۱۶) روایت شریف زیر را در شیوه خواندن زیارت عاشورا نقل می نماید:
عَنْ عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ الْهادی علیهِ السَّلامُ اَنَّهُ قالَ:
مَنْ قَرَءَ لَعْنَ زِیارَهِ الْعاشُوراء الْمَشْهُورَهِ مَرَّهً واحِدَهً ثُمَّ قالَ:
“اللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً تِسْعاً وَ تِسْعینَ مَرَّهً” کانَ کَمَنْ قَرَئَهُ مِأهَ مَرَّهً ؛
وَ مَنْ قَرَءَ سَلامَها مَرَّهً واحِدَهً ثُمَّ قالَ:”السَّلامُ عَلَی الْحُسَینِ ، وَ عَلَی عَلِی بْنِ الْحُسَینِ ،وَ عَلَی اَوْلادِ الْحُسَینِ ، وَ عَلَی اَصْحابِ الْحُسَینِ تِسْعاً وَ تِسْعینَ مَرَّهً” کانَ کَمَنْ قَرَئَهُ مِأهً تامَّهً مِنْ اَوَّلِهِما اِلَی آخِرِهِما.(به نقل از کتاب الصّدف المشحون ص۱۹۹ ، تألیف مولی شریف شیروانی)
چهل حدیث درباره عزاداری امام حسین علیه السلام
زندانى کردن «نور» در حصار شب، شیوه کهن ستمگران حاکم، در برخورد و مقابله با «حق» بوده است. خط فکرى و سیاسى امامان شیعه، از همین رو همواره از سوى قدرتها، مورد تضییق و محدود یت و انزواى تحمیلى قرار گرفته بود.
طبیعى است که در چنان شرایط، نوشتن و گفتن و سرودن و نشر تفکر و راه و خط آنان، از اسلوبهاى مؤثر شیعه به حساب مىآمد و پیروان حق، با زبان و قلم و شعر و مرثیه و اشک و عزادارى، در «احیاء امر ائمه» و زنده نگهداشتن حماسهها و بیان فضایلشان تلاش مىکردند. در آن عصر خفقان، طرح «خط امامان» ، نوعى مبارزه سیاسى اجتماعى بود و خطرها در پى داشت.
جلسات انس و دیدار شیعیان، وسیلهاى براى الهام گیرى و یافتن محورهاى «وحدت مکتبى» به حساب مىآمد و شعر و مرثیه و نوحه و گریستن و عزادارى بر شهیدان کربلا و سید الشهدا و مظلومیت اهل بیت علیهم السلام در آن عصر «نتوانستن» ها، ابعادى از مسأله زنده نگهداشتن مشعل حق و دعوت به «نور» و «ایمان» بود.
سرودههاى موضع دار شاعران شیعى در آنچه که به اهل بیت مربوط مى شد، به طور عمده دو محور اساسى داشت: مدایح و مراثى.
استفاده از مدح و مرثیه، همواره به عنوان اهرمى در دفاع از حق و مبارزه با حکومتهاى جور، مورد استفاده قرار مىگرفت. برپایى مراسم سوگوارى براى ائمه و احیاى خاطره شکوهمند و الهام بخش حیات و جهاد و شهادتشان، همواره در تاریخ، حرکت آفرین و بیدارگر بوده است.
سنت شعر گفتن و مرثیه خواندن و گریستن و گریاندن در مجالس سوگ اهل بیت نیز، مورد تشویق و دستور امامان بود، چرا که عزادارى، رساندن صداى مظلومیت آل على به گوش مسلمانان بود و رسالتى عظیم داشت. اقامه مجالس به یاد آنان، بیان رنجهاى جانکاه پیشوایان حق و خون دلهاى ائمه عدل، فاش ساختن و آشکار کردن ناله مظلومانه آنان در هیاهوى پرفریب اغواگران بود و عزادارى براى شهید، انتقال فرهنگ شهادت به نسلهاى آینده تلقى مىشد… و این خط همچنان ادامه یافت، تا اکنون.
در اینگونه مجالس، احساس و عاطفه، به کمک شعورمىآید و مکتب عاشورا زنده مىماند و اشک، زبان گویاى احساسهاى عمیق یک انسان متعهد و پاى بند به خط حسینى و کربلایى است.اشک، دلیل عشق است و نشانه پیوند. اشک، زبان دل است و شاهد شوق.
دلى که به حسین علیه السلام و اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم عشق دارد، بى شک در سوگ آنان مىگرید و با این گریه، مهر و علاقه درونى خود را نشان مىدهد و گریه بر حسین علیه السلام تجدید بیعت با «کربلا» و فرهنگ شهادت است و امضاى راه خونین شهیدان. اشک، خون مىسازد و مجاهد و شهید مىپرورد.
جبهههاى گرم ایران اسلامى در سالهاى «دفاع مقدس» ، گویاترین و زنده ترین سندى است که نشان مىدهد چگونه عشق عاشورایى و مراسم نوحهخوانى و اشک ریختن بر سالار شهیدان، محرم را ماه «پیروزى خون بر شمشیر» مىسازد و اشک را به سلاحى کارى و مؤثر تبدیل مىکند.
سابقه عزادارى و سوگوارى بر مظلومیت خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بسیار دیرینه است و خود پیامبر و على و فاطمه و…علیهم السلام و فرشتگان و کروبیان و جن و انس بر مظلومیت «آل الله» گریسته و مجالس عزا و گریه بر پا کردهاند. حتى انبیاى گذشته هم اشکى ریزان و دلى سوزان و توسل و توجهى به خاندان عصمت و اسوههاى شهادت داشتهاند.
شبهه آفرینیهاى کج فهمان یا مغرضان نسبت به مسأله گریستن و عزادارى و توسل و اقامه مراسم و شعائر دینى در سوگ امامان مظلوم و شهید، جز از بى خبرى آناناز تعالیم اسلام و دستورها و سنتهاى پیامبر اسلام، نشأت نمىگیرد.
این مجموعه چهل حدیث که پیش رو دارید، برخى از احادیث مربوط به این سنت ارزشمند و سازنده را در بردارد.امید است که آشنایى با فرهنگ دینى و عمل به آن، وسیله نجات ما و سبب شفاعت «اهل بیت» از ما در روز قیامت گردد.
در نظام تربیت دینی، محور و کانون همه محبتها، حب و مهرورزی به حضرت حق است و سایر محبتها باید بر محور این کانون بگردند.به تعبیر دقیقتر، بر اساس تربیت دینی، در نظام هستی محبت با لذات مختص حضرت حق است و جایز نیست که انسان نسبت به موجودات دیگر، در عرض محبت خدا، مهر بورزد.بلکه محبت نسبت به اشخاص و امور دیگر در صورتی مقبول است که در طول محبت خدا باشد و این محبت به نوعی از سوی حضرت حق مورد تأیید قرار گرفته باشد.زیرا لازمه محبت حقیقی، گشودن سفره دل فقط در محضر محبوب است. بر این اساس، کسی که خداوند را محبوب بالذات خویش قرار داده است، باید دقت کند، سفره دل خویش را در مواضع نامناسب نگستراند.بدین خاطر است که مولای متقیان علی(ع)فرمود: «مبادا محبت و دوستیات را در غیر محل خود به کاربری!» (1)
انسان باید سفره دل خویش را در محضر محبوبهایی بگشاید که خیرخواه و دوستدار رسیدن او به کمال حقیقی هستند. پیامبر و اهل بیت او در زمره کاملترین مصداقهای چنین محبوبهایی هستند.در این مقاله، درباره محبت به پیامبر و اهل بیت او، از چند جهت سخن میگوییم.
روزی پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله و سلم) از کوچه ای میگذشتند. نگاه مبارکشان به گروهی از کودکان افتاد که در حال بازی بودند. پیامبر در همان حال فرمودند: «وای بر احوال فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان»
قناعت
* ابوذر غفارى به همراه یکى دیگر از صحابه، مهمان سلمان فارسى بود. سلمان، کمى نان و نمک آورد و گفت: «اگر رسول خدا صلى الله علیه وآله از تکلّف نهى نفرموده بود، چیز بهترى حاضر مى کردم». ابوذر گفت: «اگر مقدارى سبزى باشد، تکلّف نیست». سلمان به دکّان سبزى فروشى رفت و چون پولى نداشت، آفتابه اش را گرو گذاشت و کمى سبزى خرید.
وقتى غذا تمام شد، ابوذر گفت: «اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى قَنَعَنا بِما رَزَقَنا؛ شکر خداى را که ما را به آنچه که روزیمان فرموده، قانع ساخته است». سلمان گفت: «اگر قانع بودید، آفتابه من گرو نمى رفت.» (۱)
ویژگی های حیات طیبه
ثمره حیات طیبه، ابدی و ماندنی است و نابودی و فرسودگی در آن راه ندارد. در همین آیات مورد بحث در سوره نحل، خدای تعالی پس از آنکه فرمود: عهد الهی را نفروشید، چرا که بهره عنداللّه برای شما نیکو و پسندیده یا بهتر است.
چیستی حیات طیبه
یکی از اسرار قرآنی و حقایق عرفانی، «حیات طیبه» اولیای خداست که تنها یک بار در قرآن مجید، به صراحت از آن سخن به میان آمده، اما در جای جای قرآن اشارات بسیاری به آن شده است. حیات طیبه یا زندگی اولیاء اللّه، پیراسته از هر ناپسندی، کژی، بدی، ناراستی و زشتی است؛ چرا که در محضر او و در مقام قرب خداوندی، جای برای این امور نیست. «حیات طیبه» در آیه 97 سوره نحل آمده است؛ «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مَن ذَکَر أَوْ أُنثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَلَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یعْمَلُونَ؛ هر کس، از مرد یا زن، کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزه ای، حیات می بخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می دادند، پاداش خواهیم داد»(نحل/ 97). راه یافتن به عالم «عنداللّه» پاداش صبر و بردباری مؤمنانی است که عهد و پیمان خدا را نشکسته و آن را به بهای ناچیز نفروخته اند ؛ پس به نتیجه ای بهتر از عملشان می رسند. این نتیجه و پاداشِ بهتر از عمل، که در اثر عمل صالح مشروط به ایمان نصیب هر زن و مردی می شود، «حیات طیبّه» است؛ زندگی پاک از هرگونه نابودی و کمبودی که ناکامی و بیم و اندوه آن را ناگوار می کند. حیات طیبه معناى وسیعى دارد. حیاتى دور از هر نگرانى و تلخکامى، حیاتى همراه با قناعت و پرهیز از افراط و تفریط، حیاتى سرشار از معنویت و ایمان و احسان به خلق، حیاتى به دور از غفلت، سهو و نسیان و.... . پس برای نیل به چنین سعادتی، باید به وحی الهی دستاویز شد و از وسوسه های شیطان گریخت؛ زیرا شیطان بر مؤمنان اهل توکل هیچ نفوذی ندارد.
استاد نجم الدین طبسی: خائنان ، حضرت خدیجه(س) را سانسور کردند!
راویان اهل سنت ۲۰۰۰ حدیث از شخصی آورده اند که تنها یک سال مفید با پیامبر بود؛ اما در مقابل، از حضرت خدیجه(س) که ۲۵ سال با پیامبر اکرم زندگی کرده است ۲۵ حدیث هم نقل نکرده اند!
شب دهم رمضان سال دهم بعثت از غم انگیزترین شبهای زندگی پیامبر(ص) بود؛ شبی که ایشان یار و همراه ۲۵ ساله خود ـ حضرت خدیجه کبری(س) ـ را از دست داد؛ مؤمنه ای که اولین بانوی مسلمان بود و در زمان غربت پیامبر(ص) تمام ثروت خود را در راه دین او فدا کرد.
وفات خدیجه(س) مدت کوتاهی بعد از وفات «حضرت ابوطالب(ع)» عمو و سرپرست پیغمبر(ص) بود؛ و اینچنین شد که سال دهم بعثت را “عام الحزن” نامیدند.
اما شاید غم انگیزتر از این دو مصیبت، مصیبت دست های آلوده ای است که با جعل تاریخ و حدیث، تلاش کردند تا ابوطالب را مشرک جلوه دهند و خدیجه را در برابر دیگران کوچک کنند.
گفتگوی اختصاصی خبرگزاری ابنا با «حجت الاسلام والمسلمین استاد نجم الدین طبسی» روشن کننده بخشی از توطئه های تاریخی برای مخفی کردن فضایل حضرت خدیجه کبری(س) است:
این نماز اکسیر اعظم،و کبریت احمر است،و به سندهاى بسیار معتبد با فضیلت فراوان که مهمترین آن آمرزش گناهان بزرگ است-وارد شده،و بهترین زمان براى بجا آوردن آن،آغاز روز جمعه است،و آن چهار رکعت است با دو تشهد و دو سلام که در رکعت اوّل پس از سوره«حمد»سوره«زلزال»و در رکعت دوّم بعد از سوره«حمد»سوره«و العادیات»و در رکعت سوم پس از سوره«حمد»سوره «اذا جاء نصر اللّه و الفتح» و در رکعت چهارم بعد از سوره«حمد»یک بار سوره «قل هو اللّه احد» خوانده مىشود. و هر رکعت پس از تمام شدن سوره»حمد«و سورههاى یاد شده پانزده بار گفته مىشود:
سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ
پاک و منزه است خدا و ستایش تنها سزاوار اوست و خدایى جز او نیست،و او از هر صفتى برتر است
و در رکوع نیز همین تسبیحات ده بار،و پس از برخاستن از رکوع ده بار،و در سجده اوّل ده بار،و پس از سر بر
قالَ اللّه ُ تَبارَکَ وَ تَعالى:
وَ اِذْ تَأَذَّنَ َربُّکُمْ لَئِنْ شَکَرتُمْ لَأَ زیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ اِنَّ عَذابِى لَشَدیدٌ.
خداوند تبارک و تعالى مى فرماید:
و پروردگار شما اعلام کرد، اگر سپاسگزارى کنید بر شما مى افزایم، و اگر ناسپاسى کنید همانا عذاب من سخت است.
براى مقدمه چهل حدیث سپاس، سخنى زیباتر و بهتر از دیباچه گلستان نیست:
«منّت خداى را عَزّوجل که طاعتش موجب قربتست و به شکراندرش مزید نعمت. هر نفسى که فرو مى رود مُمدّ حیاتست و چون بر مى آید مفرّح ذات».
پس در هر نفسى دو نعمت موجود است و بر هر نعمتى شکرى واجب.
از دست و زبان که برآید کز عهده شکرش بدر آید
اِعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْرا وَ قلیلٌ مِنْ عِبادِىَ الشَّکُورُ.
بنده همان به که زتقصیر خویشعُذر بدرگاه خداى آورد
ورنه سزاوار خداوندیشکس نتواند که بجاى آورد
باران رحمت بى حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بى دریغش همه جا کشیده، پرده ناموس بندگان به گناهِ فاحش ندرد و وظیفه روزى کَس را به خطاى مُنکر نَبُرد.
اى کریمى که از خزانه غیبگبر و ترسا وظیفه خور دارى
دوستان را کجا کُنى محروم تو که با دشمن این نظر دارى
دین اسلام در زمینه های مختلف آموزه های بسیار برای ما دارد . اما متاسفانه ما کمتر قدر آنرا می دانیم و متاسفانه کمتر در عمل به آن کوشا هستیم . این مقاله با نگاهی عمیق به آموزه های این مکتب انسان ساز در زمینه ی مدیریت می پردازد به امید آنکه شروعی باشد به عمل واقعی به نکات ارزشمند انسانی برای همه ی ما ...
سیصد نکته در مدیریت اسلامی
پیشگفتار
قرآن کریم، کتابی که از سوی پروردگار عالم و خالق و پرورش دهنده تمام موجودات از جمله انسان، نازل گردیده، بیان کننده نیازهای زندگی بشری برای رشد و تعالی و تکامل است، چنان که در آیات گهربار آن کتاب فرمود: "تبیاناً لکل شیء"
از طرفی آیات این سلسله هدایت، بر مدیر جامعه اسلامی، پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله، نازل گردیده که خود اقدام به تشکیل حکومت و اداره آن به مدت ده سال نموده و در تمام آنات و لحظات و مشکلات، عنایات و راهنماییهای وحیانی راه گشای وی بوده است.
در این پژوهش تلاش بر این است تا با مراجعه به تفسیر قرآن کریم که پل ارتباطی میان ذهنهای خسته ما و آیات نورانی کلامالله است، دستورات و ارشادات آن منشور ربّانی که نگاهی به حوزه علوممدیریتی دارد، استخراج گردد.
هدف از جمعآوری این مجموعه، فراهم آمدن نسخهای کارآمد و آسان فهم برای عموم علاقهمندان به مباحثمدیریت اسلامی بوده است، لذا تفسیری که مورد استناد و بازبینی قرار گرفته، «تفسیر نور» اثر حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی میباشد که در شیوایی و روانی، از معدود آثار منتشره در میان تفاسیر قرآن کریم است و در نگارش آن، تفاسیر مشهور مورد رجوع بوده و از این لحاظ از جامعیت نسبی برخوردار میباشد.
در بعضی از صفحات، ذیل نکات مطرح شده، آدرس آیاتی که مفهوم مشابه با آن را دارند جهت ارجاع علاقمندان ذکر گردیده که این روش باعث جلوگیری از تکرار آیات با مفهوم مشابه شده است.
موضوع و عنوان هر یک از آیات به صورت تیتر بیان گردیده تا علاقمندان بتوانند در پژوهشهای خود از آنها به عنوان مواد خام، استفاده نمایند، اگر چه پردازش و تکمیل این فضای علمی، خود حرکتی دشوار و خلاقیت مدار است.
فرق اساسی این پژوهش با دیگر فعالیتهای انجام شده در این حوزه، در رویکرد استناد به آیات و نحوه تایید گرفتن از آیات قرآن کریم است. عدهای با مراجعه به قرآن کریم، آیاتی که متناسب با مطالب علممدیریت است را جدا نموده و آن مطالب را بوسیله آیات تایید میکنند. تایید گرفتن از آیات به این روش برای گزارههای کشفی علم مدیریت، خود اشتباهی بزرگ است که ضمن آسیب رساندن به شأن والای آن راهنمای سعادت، هدف خود را نیز تعمیم نمیدهد.
حال آنکه رویکرد رجوع به آیات برای دانستن آنچه در مورد تاریخ و سرنوشت مدیران بشری و شرایط و شئون رهبری بیان داشته است، میتواند راهگشا و سازنده باشد، زیرا این نگاه، در چارچوبهای تعریف شده و ساختار یافته علممدیریت صورت نمیگیرد، بلکه هر آنچه در اداره مجموعه اسلامی لازم و کافی است، مورد توجه و استفاده قرار میگیرد، یعنی به تک تک آیات به مثابه راهنمای هدایت مراجعه میشود و اگر آیات، نکتهای پیرامون علممدیریت بیان میدارد، آن نکته به عنوان یک اصل هدایتگر در علممدیریت اسلامی مورد استفاده قرار میگیرد.
این پژوهش با مد نظر قرار دادن این رویکرد، از قرآن کریم پرسیده است: "چگونهمدیریت کنیم؟" و البته پاسخهایی که دریافت گردیده، چون مستند به یک سلسله کتاب تفسیری میباشد، ممکن است اندک و ناقص باشد به نحوی که تمام نیازهای مدیران را پاسخگو نباشد، لکن بزرگان گفتهاند: آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدرت تشنگی باید چشید.
فهرستبندی الفبایی و دستهبندی موضوعی دیگر ویژگی این مجموعه است که استفاده از آن را بسیار آسانتر میکند به نحوی که میتوان برای استفاده از آیات و نکات در دیگر پژوهشها، به صورت موضوعی مطالب را جستجو نمود.
در بخش پایانی این مجموعه، تعدادی از آیات شرح شده در قسمت اول، بر اساس مبانی و ساختار علم مدیریت، دسته بندی شده است که میتواند جلوهای از کاربرد 300 نکته استخراج شده از آیات قرآن کریم باشد.
برای انجام مطالعات مقدماتی و تدوین محتوایی این پژوهش، تعدادی از دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد مشارکت داشتهاند که به رسم احترام لازم است از نام آقایان رضا بنیاسد، محمد مهدی مؤمنی، سجاد مهدیزاده، محسن لبخندق، محمد ثناییفر، مصطفی بهادران و مسلم باقری یاد شود.
همچنین از راهنماییهای برادر بزرگوار جناب آقای زندیه که با بازبینی مجموعه حاضر، اشکالات محتوایی آن را از حیث معانی قرآنی الفاظ و عبارات، برطرف ساختهاند، قدردانی مینماید.
در نهایت مجموعه حاضر به رؤیت و تأیید حجتالاسلام والمسلمین قرائتی، آقای دکتر فانی و آقای دکتر خندان رسیده و اصلاحات لازم اعمال گردیده است.
امید آنکه قدمی هر چند کوتاه و ناچیز در راستای محجوریت زدایی از این ثقل اکبر برداشته شود.
والحمدلله رب العالمین
مصطفی مؤمنی