حیات طیبه

السلام علیک یاعصمت الله الکبری فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)

حیات طیبه

السلام علیک یاعصمت الله الکبری فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)

حیات طیبه

خداى را سپاس که براى حکمش برگرداننده‏ اى،و براى بخشش بازدارنده‏ اى و همانند ساخته‏ اش ساخته هیچ سازنده ‏اى نیست،و او سخاوتمند وسعت ‏بخش است،او خدایی است که معبودی جز او نیست، دانای آشکار و نهان است،و او رحمان و رحیم است! حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب منزّه است، به کسی ستم نمی‌کند، امنیّت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندی شکست‌ناپذیر که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح می‌کند، و شایسته عظمت است؛ خداوند منزّه است از آنچه شریک برای او قرارمی‌دهند!او خداوندی است خالق، آفریننده‌ای بی‌سابقه، و صورتگری (بی‌نظیر)؛ برای او نامهای نیک است؛ آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او می‌گویند؛ و او عزیز و حکیم است! نیکی، (تنها) این نیست که (به هنگام نماز،) رویِ خود را به سوی مشرق و (یا) مغرب کنید؛ بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است که به خدا،و روزرستاخیز،و فرشتگان، و کتاب (آسمانی)، و پیامبران، ایمان آورده؛ و مال (خود) را، با همه علاقه‌ای که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان،انفاق می‌کند؛ نماز را برپا می‌دارد و زکات رامی‌پردازد؛ و (همچنین) کسانی که به عهد خود به هنگامی که عهد بستندوفا می‌کنند؛ و در برابر محرومیتها و بیماریها و درمیدان جنگ،استقامت به خرج می‌دهند؛ اینها کسانی هستند که راست می‌گویند؛ و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است؛) و اینها هستند پرهیزکاران!
خدایا! بر پیامبر و دودمان پاکش درود فرست، و آنگاه که تو رامی‏خوانم و صدایت می‏زنم، صدا و دعایم را بشنو و اجابت کن،و آنگاه که با تو نجوا می‏کنم، بر من عنایت کن.خدایا قلبم را از نفاق و دورویی، و کردارم را از ریا و خودنمایی،و زبانم را از دروغ، وچشمم را از خیانت و بی عفتی پاک کن،همانا تو از خیانت دیده ‏ها و آنچه در سینه ‏ها نهان است خبردارى
پروردگارا! هر خیر و نیکی بر من فرستی، به آن نیازمندم!
خشنودم به اینکه خدا پروردگارم باشد و محمّد(درود خدابر او وخاندانش باد)پیامبرم،و اسلام آیینم و قرآن کتابم، و کعبه قبله‏ ام،و على ولى و امامم،و حسن و حسین و على بن الحسین و محمّد بن على و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و على بن موسى،و محمّد بن على و على‏ بن محمّد و حسن بن على و حجة بن الحسن که درود خدا بر همه آنان باد پیشوایانم باشند.خدایا! خشنودم به اینکه آنان امامانم باشند،پس مرا مورد پسند و خشنودى ایشان قرار ده زیرا تو بر هر کارى توانایى.

نویسندگان
پیوندها
سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۴۱ ب.ظ

چهل حدیث از امام حسن بن علی(علیه السلام)

چهل حدیث از امام حسن بن علی(ع) :

۱- نصیحت از سر اخلاص

« أَیُّهَا النّاسُ إِنَّهُ مَنْ نَصَحَ لِلّهِ وَ أَخَذَ قَوْلَهُ دَلیلاً هُدِىَ لِلَّتى هِىَ أَقْوَمُ وَ وَفَقَّهُ اللّهُ لِلرَّشادِ وَ سَدَّدَهُ لِلْحُسْنى فَإِنَّ جارَاللّهِ آمِنٌ مَحْفُوظٌ وَ عَدُوَّهُ خائِفٌ مَخْذُولٌ، فَاحْتَرِسُوا مِنَ اللّهِ بِکَثْرَةِ الذِّکْرِ
هان اى مردم! کسى که براى خدا نصیحت کند و کلام خدا را راهنماى خود گیرد، به راهى پایدار رهنمون شود و خداوند او را به رشد و هدایت موفّق سازد و به نیکویى استوار گرداند، زیرا پناهنده به خدا در امان و محفوظ است و دشمن خدا ترسان و بىیاور است و با ذکر بسیار خود را از [معصیت خداى] بپایید.
۲- شناخت هدایت
«
وَ اعْلَمُوا عِلْمًا یَقینًا أَنـَّکُمْ لَنْ تَعْرِفُوا التُّقى حَتّى تَعْرِفُوا صِفَةَ الْهُدى، وَ لَنْ تُمَسِّکُوا بِمیثاقِ الْکِتابِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى نَبَذَهُ وَ لَنْ تَتْلُوَا الْکِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى حَرَّفَهُ، فَإِذا عَرَفْتُمْ ذلِکَ عَرَفْتُمُ الْبِدَعَ وَ التَّکَلُّفَ وَ رَأَیْتُمْ الْفِرْیَةَ عَلَى اللّهِ وَ التَّحْریفَ وَ رَأَیْتُمْ کَیْفَ یَهْوى مَنْ یَهْوى
به یقین بدانید که شما هرگز تقوا را نشناسید تا آن که صفت هدایت را بشناسید، و هرگز به پیمان قرآن تمسّک پیدا نمىکنید تا کسانى را که دورش انداختند بشناسید، و هرگز قرآن را چنان که شایسته تلاوت است تلاوت نمىکنید تا آنها را که تحریفش کردند بشناسید، هر گاه این را شناختید بدعتها و بر خود بستن ها را خواهید شناخت و دروغ بر خدا و تحریف را خواهید دانست و خواهید دید که آن که اهل هوى است چگونه سقوط خواهد کرد.
۳- فاصله میان حقّ و باطل
«
بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ أَرْبَعُ أَصابِعَ، ما رَأَیْتَ بِعَیْنَیْکَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ قَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیْکَ باطِلاً کَثیرًا
بین حقّ و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشمت بینى حقّ است و چه بسا با گوش خود سخن باطل بسیارى را بشنوى.
۴- آزادى و اختیار انسان
«
مَنْ أَحالَ الْمَعاصِىَ عَلَى اللّهِ فَقَدْ فَجَرَ، إِنَّ اللّهَ لَمْ یُطَعْ مَکْرُوهًا وَ لَمْ یُعْصَ مَغْلُوبًا وَ لَمْ یُهْمِلِ الْعِبادَ سُدًى مِنَ الْمَمْلَکَةِ، بَلْ هُوَ الْمالِکُ لِما مَلَّکَهُمْ وَ القادِرُ عَلى ما عَلَیْهِ أَقْدَرَهُمْ، بَلْ أَمَرَهُمْ تَخْییرًا وَ نَهاهُمْ تَحْذیرًا
هر که گناهان را به خداوند نسبت دهد، به تحقیق، فاجر و نابکار است. خداوند به زور اطاعت نشود، و در نافرمانى مغلوب نگردد، او بندگان را مهمل و سرِخود در مملکت وجود رها نکرده، بلکه او مالک هر آنچه آنها را داده و قادر بر آنچه آنان را توانا کرده است مىباشد، آنان را فرمان داده تا به اختیار خودشان آن را بپذیرند و نهیشان نموده تا به اختیار خود بر حذر باشند.
۵- زهد و حلم و درستى
«
قیلَ لَهُ(علیه السلام) مَا الزُّهْدُ؟قالَ: أَلرَّغْبَةُ فِى التَّقْوى وَ الزَّهادَةُ فِى الدُّنْیا. قیل: فَمَا الْحِلْمُ؟ قالَ کَظْمُ الْغَیْظِ وَ مَلْکُ النَّفْسِ. قیلَ مَا السَّدادُ؟ قالَ: دَفْعُ الْمُنْکَرِ بِالْمَعْرُوفِ
از حضرت امام حسن مجتبى(علیه السلام) پرسیده شد که زهد چیست؟فرمود: رغبت به تقوا و بىرغبتى در دنیا. سؤال شد حلم چیست؟ فرمود: فرو بردن خشم و تسلّط بر نفس. سؤال شد سداد و درستى چیست؟ فرمود: برطرف نمودن زشتى به وسیله خوبى.
۶- تقوا
«
أَلتَّقْوى بابُ کُلِّ تَوْبَة وَ رَأْسُ کُلِّ حِکْمَة وَ شَرَفُ کُلِّ عَمَل
بِالتَّقْوى فازَ مَنْ فازَ مِنَ الْمُتَّقینَ.»
تقوا و پرهیزکارى سرآغاز هر توبه اى، و سرّ هر حکمتى، و شرف و بزرگى هر عملى است، و هر که از با تقوایان کامیاب گشته به وسیله تقوا کامیاب شده است.
۷- خلیفه به حقّ
«
إِنَّمَا الْخَلیفَةُ مَنْ سارَ بِسیرَةِ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) وَ عَمِلَ بِطاعَةِ اللّهِ وَ لَعَمْرى إِنّا لاََعْلامُ الْهُدى وَ مَنارُ التُّقى
خلافت فقط از آنِ کسى است که به روش رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)برود، و به طاعتِ خدا عمل کند، و به جان خودم سوگند که ما اهل بیت نشانه هاى هدایت و جلوه هاى پرفروغ پرهیزگارى هستیم.
۸ - حقیقت کرم و دنائت
«
قیلَ لَهُ(علیه السلام): مَا الْکَرَمُ؟قالَ: أَلاِْبْتِداءُ بِالْعَطِیَّةِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ وَ إِطْعامُ الطَّعامِ فِى الَْمحَلِّ. قیلَ فَمَا الدَّنیئَةُ؟ قالَ: أَلنَّظَرُ فِى الْیَسیرِ وَ مَنْعُ الْحَقیرِ
از امام مجتبى سؤال شد: کرم چیست؟فرمود: آغاز به بخشش نمودن پیش از درخواست نمودن و اطعام نمودن در وقت ضرورت و قحطى. سؤال شد: دنائت و پستى چیست؟ فرمود: کوچک بینى و دریغ از اندک.
۹- مشورت مایه رشد و هدایت
«
ما تَشاوَرَ قَوْمٌ إِلاّ هُدُوا إِلى رُشْدِهِمْ
هیچ قومى با همدیگر مشورت نکنند، مگر آن که به رشد و کمالشان هدایت شوند.
۱۰- لئامت و پستى
«
أَللُّؤْمُ أَنْ لا تَشْکُرَ النِّعْمَةَ
پستى آن است که شکر نعمت را نکنى.
۱۱- بدتر از ننگ و زبونى
«
أَلْعارُ أَهْوَنُ مِنَ النّارِ
ننگ و زبونى بهتر از دوزخ رفتن است.
۱۲- رفیق شناسى
«
قالَ الْحَسَن(علیه السلام) لِبَعْضِ وُلْدِهِ: یا بُنَىَّ لا تُواخِ أَحَدًا حَتّى تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ فَإِذَا اسْتَنْبطْتَ الْخُبْرَةَ وَ رَضیتَ الْعِشْرَةَ فَآخِهِ عَلى إِقالَةِ الْعَثْرَةِ وَ الْمُواساةِ فِى الْعُسْرَةِ
امام حسن(علیه السلام) به یکى از فرزندانش فرمود: اى پسرم! با احدى برادرى مکن تا بدانى کجاها مىرود و کجاها مىآید، و چون از حالش خوب آگاه شدى و معاشرتش را پسندیدى با او برادرى کن به شرط این که معاشرت، بر اساس چشم پوشى از لغزش و همراهى در سختى باشد.
۱۳- کار با توکّل
«
لا تُجاهِدِ الطَّلَبَ جِهادَ الْغالِبِ وَ لا تَتَّکِلْ عَلَى الْقَدَرِ إِتَّکالَ المُسْتَسْلَمِ
چون شخص پیروز در طلب مکوش، و چون انسان تسلیم شده به قَدَر اعتماد مکن [بلکه با تلاش پیگیر و اعتماد و توکّل به خداوند، کار کن].
۱۴- خویشاوند و بیگانه واقعى
«
أَلْقَریبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ الْمَوَدَّةُ وَ إِنْ بَعُدَ نَسَبُهُ، وَ الْبَعیدُ مَنْ باعَدَتْهُ المَوَدَّةُ وَ إِنْ قَرُبَ نَسَبُهُ
خـویشاونـد کسـى است کـه دوستـى و محبّت، او را نـزدیک کرده باشد و اگـر چـه نـژادش دور بـاشد.
و بیـگانـه کسـى است کـه از دوستـى و محبّت به دور است و گرچه نژادش نزدیک باشد.
۱۵- اعتماد به مقدَّرات الهى
«
مَنِ اتَّکَلَ عَلى حُسْنِ الاِْخْتِیارِ مِنَ اللّهِ لَهُ لَمْ یَتَمَنَّ أَنـَّهُ فى غَیْرِ الْحالِ الَّتى إِخْتارَهَا اللّهُ لَهُ
هر که به نیک گزینى خداوند دلگرم باشد، آرزو نمىکند در وضعى جز آنچه خدا برایش برگزیده، باشد.
۱۶- آثار رفت و آمد در مسجد
«
مَنْ أَدامَ الاِْخْتِلافَ إِلَى الْمَسْجِدِ أَصابَ إِحْدى ثَمان:آیَةً مُحْکَمَةً وَ أَخًا مُسْتَفادًا وَ عِلْمًا مُسْتَطْرَفًا وَ رَحْمَةً مُنْتَظِرَةً وَ کَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى الهُدى أَوْ تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى وَ تَرْکَ الذُّنُوبِ حَیاءً أَوْ خَشْیَةً
هر که پیوسته به مسجد رود به یکى از این هشت فایده مىرسد:۱ـ نشانه اى استوار (فهم آیات الهى)،۲ـ دوستى قابل استفاده،۳ـ دانشى تازه،۴ـ رحمتى مورد انتظار،۵ـ سخنى که به راه راستش کشد،۶ـ یا سخنى که او را از پستى برهاند،۷ـ و ترک گناهان به خاطر شرم از خدا،۸ـ یا ترک گناهان به خاطر خوف از خدا.
۱۷- بهترین چشم و گوش و دل
«
إِنَّ أَبْصَرَ الأَبـْصارِ ما نَفَذَ فِى الخَیْرِ مَذْهَبُهُ، وَ أَسْمَعُ الاَْسـْماعِ ما وَعَى التَّذْکیرَ وَ انْتَفَعَ بِهِ، أَسْلَمُ الْقُلُوبِ ما طَهُرَ مِنَ الشُّبُهاتِ
همانا بیناترین دیده ها آن است که در طریق خیر نفوذ کند، و شنواترین گوشها آن است که پند و اندرز را در خود فرا گیرد و از آن سود برد، سالمترین دلها آن است که از شبهه ها پاک باشد.
۱۸- تزکیه در پرتو عبادت
«
إِنَّ مَنْ طَلَبَ الْعِبادَةَ تَزَکىّ لَها، إِذا أَضَرَّتِ النَّوافِلُ بِالْفَریضَةِ فَارْفَضُوها
به راستى هر که عبادت را به خاطر عبادت طلب کند خود را تزکیه نمودهاست. هر گاه مستحبّات به واجبات زیان رساند آن را ترک کنید.
۱۹- عاقل خیرخواه
«
لا یَغُشُّ الْعاقِلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ
عاقل و خردمند به کسى که از او نصیحت و اندرز خواهد، خیانت نکند.
۲۰- ارزش دادن به آثار عبادت
«
إِذا لَقِىَ أَحَدُکُمْ أَخاهُ فَلْیُقَبِّلْ مَوْضِعَ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ
هر گاه یکى از شما برادر خود را ملاقات کند، باید که محلّ نور پیشانى (یعنى محلّ سجده) او را ببوسد.
۲۱- امید و پشتکار
«
وَ اعْمَلْ لِدُنْیاکَ کَأَنـَّکَ تَعیشُ أَبَدًا، وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِکَ کَأَنـَّکَ تَمُوتُ غَدًا، وَ إِذا أَرَدْتَ عِزًّا بِلا عَشیرَة، وَ هَیْبَةً بِلا سُلْطان فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِیَةِ اللّهِ إِلى عِزِّ طاعَةِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ
براى دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگى مىکنى، و براى آخرتت به گونه اى کارکن که گویا فردا خواهى مُرد، و اگر عزّتى بدون بستگان و شکوهى بدون سلطنت خواهى، از معصیت و نافرمانى خدا به طاعت و فرمانبرى خداوند عزّوجلَّ درآى.
۲۲- نشانه هاى مکارم اخلاق
«
مَکارِمُ الاَْخْلاقِ عَشَرَةٌ: صِدْقُ اللِّسانِ وَ صِدْقُ الْبَأْسِ وَ إِعْطاءُ السّائِلِ وَ حُسْنُ الخُلْقِ وَ الْمُکافاتُ بِالصَّنائِعِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ وَ التَّذَمُّمُ عَلَى الْجارِ، وَ مَعْرِفَةُ الْحَقِّ لِلصّاحِبِ وَ قِرْىُ الضَّیْفِ وَ رَأْسُهُنَّ الْحَیاءُ
مکارمو فضائل اخلاق ده چیز است:۱ ـ راستگویى، ۲ ـ راستگویى در وقت سختى و گرفتارى، ۳ ـ بخشش به سائل، ۴ ـ خوش خُلقى، ۵ ـ پاداش در مقابل کارها و ابتکارات، ۶ ـ پیوند با خویشان، ۷ ـ حمایت از همسایه، ۸ ـ حق شناسى درباره دوست و رفیق، ۹ ـ میهمان نوازى، ۱۰ ـ و در رأس همه اینها شرم و حیاست.
۲۳- پرهیز از تملّق و بدگویى
«
قالَ(علیه السلام) لِرّجُل : إِیّاکَ أَنْ تَمْدَحَنِى فَأَنـَا أَعْلَمُ بِنَفْسِى مِنْکَ أَوْتُکَذِّبَنِى فَإِنَّهُ لا رَأْىَ لِمَکْذُوب أَوْتَغْتابَ عِنْدِى أَحَدًا
امام به شخصى فرمود : مبادا مرا ستایش کنى، زیرا من خود را بهتر مىشناسم، یا مرا دروغگو شمارى، زیرا دروغگو اندیشه و عقیده [ثابتى] ندارد، یا کسى را نزد من بدگویى نمایى.
۲۴- عوامل هلاکت آدمى
هَلاکُ النّاسِ فى ثَلاث: أَلْکِبْرُ، أَلْحِرْصُ، أَلْحَسَدُ.
أَلْکِبْرُ بِهِ هَلاکُالدّینِ وَ بِهِ لُعِنَ إِبْلیسُ.
أَلْحِرْصُ عَدُوُّ النَّفْسِ وَ بِهِ أُخْرِجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّةِ.
أَلْحَسَدُ رائِدُ السُّوءِ وَ بِهِ قَتَلَ قابیلُ هابیلَ.
هلاکت و نابودى مردم در سه چیز است:کبر، حرص، حسد.
تکبّر که به سبب آن دین از بین مىرود و به واسطه آن، ابلیس، مورد لعنت قرار گرفت.
حرص که دشمن جان آدمى است وبه واسطه آن آدم از بهشت خارج شد.
حسد که سررشته بدى است و به واسطه آن قابیل، هابیل را کشت.
۲۵- تقوا و تفکّر
«
أُوصیکُمْ بِتَقْوَى اللّهِ وَ إِدامَةُ التَّفَکُّرِ فَإِنَّ التَّفَکُّرَ أَبُو کُلِّ خَیْر وَ أُمُّهُ
شما را به پرهیزگارى و ترس از خدا و ادامه تفکّر و اندیشه سفارش مىکنم، زیرا که تفکّر و اندیشه، پدر و مادر تمام خیرات است.
۲۶- شستشوى دستها قبل و بعد از غذا
«
غَسْلُ الْیَدَیْنِ قَبْلَ الطَّعامِ یُنْفِى الْفَقْرَ وَ بَعْدَهُ یُنْفِى الْهَمَّ
شستن دستها پیش از غذا، فقر را از بین مىبرد و بعد از غذا، غم و اندوه را مىزداید.
۲۷- دنیا، سراى عمل
«
أَلنّاسُ فی دارِ سَهْو وَغَفْلَة یَعْمَلُونَ وَ لا یَعْلَمُون فَإِذا صارُوا إِلى دارِ الاْخِرَةِ صارُوا إِلى دارِ یَقین یَعْلَمُونَ وَ لا یَعْمَلُونَ
مردم در این دنیا در سراى بىخبرى و غفلت به سر مىبرند، کار مىکنند و نمىدانند. وقتى که به سراى آخرت رفتند، به خانه یقین مىرسند، آن گاه است که مىدانند، ولى دیگر کار نمىکنند.
۲۸- همراهى با مردم
«
صاحِبِ النّاسَ بِمِثْلِ ما تُحِبُّ أَنْ یُصاحِبُوکَ
چنان با مردم مصاحبت داشته باش که خود دوست دارى به همان گونه با تو مصاحبت کنند.
۲۹- عقاب و ثواب مضاعف
«
وَ اللّهِ إِنّى لاََخافُ أَنْ یُضاعَفَ لِلْعاصى مِنَّا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ وَ أَرْجُوا أَنْ یُؤْتِىَ الُْمحْسِنَ مِنّا أَجْرَهُ مَرَّتَیْنِ
به خدا قسم من ترس از آن دارم که عذاب گناهکاران از ما اهل بیت دو چندان گردد، و امید آن را دارم که نیکوکار از ما اهل بیت نیز پاداشش دو برابر باشد.
۳۰- نقش عقل، همّت و دین
«
لا أَدَبَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ، وَ لا مُرُوَّةَ لِمَنْ لاهِمَّةَ لَهُ، وَ لا حَیاءَ لِمَنْ لا دینَ لَهُ
کسى که عقل ندارد، ادب ندارد و کسى که همّت ندارد، جوانمردى ندارد و کسى که دین ندارد، حیا ندارد.
۳۱- تعلیم و تعلّم
«
عَلِّمِ النّاسَ عِلْمَکَ وَ تَعَلَّمْ عِلْمَ غَیْرِکَ
مردم را با دانشت، دانش بیاموز و خود نیز دانش دیگران را فراگیر.
۳۲- روى آوردن به چه کسى؟
«
لا تَأْتِ رَجُلاً إِلاّ أَنْ تَرْجُوَ نَوالَهُ أَوْ تَخافَ بَأْسَهُ أَوْ تَسْتَفیدَ مِنْ عِلْمِهِ أَوْ تَرْجُوَ بَرَکَتَهُ وَ دُعائَهُ أَوْ تَصِلَ رَحِمًا بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ
نزد کسى مرو، مگر آن که به بخشش او امیدوار، یا از قدرتش بیمناک، یا از دانشش بهره مند، یا به برکت و دعایش امیدوار باشى، یا آن که بین تو و او پیوند خویشاوندىاى باشد.
۳۳- عقل و جهل
«
لا غِنى أَکْبَرُ مِنَ الْعَقْلِ وَ لا فَقْرَ مِثْلُ الْجَهْلِ وَ لا وَحْشَةَ أَشَدُّ مِنَ الْعُجْبِ، وَ لا عَیْشَ أَلَذُّ مِنْ حُسْنِ الْخُلْقِ
هیچ بىنیازىاى بزرگتر از عقل و هیچ فقرى مانند جهل و هیچ وحشتى سختتر از خودپسندى و هیچ عیشى لذّت بخشتر از خوش اخلاقى نیست.
۳۴- على(علیه السلام)، دروازه ایمان
«
إِنَّ عَلِیًّا بابٌ مَنْ دَخَلَهُ کانَ مُؤْمِنًا وَ مَنْ خَرَجَ مِنْهُ کانَ کافِرًا
على(علیه السلام) دروازه ایمان است، هر که داخل آن شد مؤمن و هر که خارج از آن شد کافر است.
۳۵- حقّ اهل بیت
«
وَ الَّذى بَعَثَ مُحَمَّدًا بِالْحَقِّ لا یَنْتَقِصُ أَحَدٌ مِنْ حَقِّنا إِلاّ نَقَصَهُ اللّهُ مِنْ عَمَلِهِ
قسم به خدایى که محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) را به حقّ برانگیخت، هیچ کس از حقّ ما اهل بیت چیزى را کم نکند، مگر آن که خداوند از عملش چیزى را کم گرداند.
۳۶- اوّل سلام، آن گاه کلام
«
مَنْ بَدَأَ بِالْکَلامِ قَبْلَ السَّلامِ فَلا تُجیبُوهُ
کسى که پیش از سلام کردن، آغاز به سخن گفتن نماید، جوابش را ندهید!
۳۷نیکى و پرسش؟
«
أَلشُّرُوعُ بِالْمَعْرُوفِ وَ الاِْعْطاءُ قَبْلَ السُّؤالِ مِنْ أَکْبَرِ السُّؤْدَدِ
آغاز نمودن به نیکى و بذل و بخشش، پیش از درخواست نمودن، از بزرگترین شرافتها و بزرگىهاست.
۳۸- فراگیرى و کتابت دانش
«
تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ فَإِنْ لَمْ تَسْتَطیعُوا حِفْظَهُ فَاکْتُبُوهُ وَ ضَعُوهُ فى بُیُوتِکُمْ
دانش را فرا گیرید و اگر توانِ حفظ کردنش را ندارید آن را بنویسید و در خانههایتان بگذارید.
۳۹- دعاى مستجاب
«
أَنـَا الضّامِنُ لِمَنْ لَمْ یَهْجِسْ فى قَلْبِهِ إِلاَّ الرِّضا أَنْ یَدْعُوَ اللّهَ فَیُسْتَجابُ لَهُ
کسى که در قلبش جز رضا و خشنودى خدا خطور نکند، چون خدا را بخواند، من ضامن اجابت دعاى او هستم.
۴۰- عبادت و پرستش
«
مَنْ عَبَدَ اللّهَ عَبَّدَ اللّهُ لَهُ کُلَّ شَىْء
کسى که خدا را اطاعت و عبادت کند، خداوند همه چیز را مطیع او گرداند.
به نقل از سایت آیت الله سیدان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
تجدید کد امنیتی