حیات طیبه

السلام علیک یاعصمت الله الکبری فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)

حیات طیبه

السلام علیک یاعصمت الله الکبری فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)

حیات طیبه

خداى را سپاس که براى حکمش برگرداننده‏ اى،و براى بخشش بازدارنده‏ اى و همانند ساخته‏ اش ساخته هیچ سازنده ‏اى نیست،و او سخاوتمند وسعت ‏بخش است،او خدایی است که معبودی جز او نیست، دانای آشکار و نهان است،و او رحمان و رحیم است! حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب منزّه است، به کسی ستم نمی‌کند، امنیّت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندی شکست‌ناپذیر که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح می‌کند، و شایسته عظمت است؛ خداوند منزّه است از آنچه شریک برای او قرارمی‌دهند!او خداوندی است خالق، آفریننده‌ای بی‌سابقه، و صورتگری (بی‌نظیر)؛ برای او نامهای نیک است؛ آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او می‌گویند؛ و او عزیز و حکیم است! نیکی، (تنها) این نیست که (به هنگام نماز،) رویِ خود را به سوی مشرق و (یا) مغرب کنید؛ بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است که به خدا،و روزرستاخیز،و فرشتگان، و کتاب (آسمانی)، و پیامبران، ایمان آورده؛ و مال (خود) را، با همه علاقه‌ای که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان،انفاق می‌کند؛ نماز را برپا می‌دارد و زکات رامی‌پردازد؛ و (همچنین) کسانی که به عهد خود به هنگامی که عهد بستندوفا می‌کنند؛ و در برابر محرومیتها و بیماریها و درمیدان جنگ،استقامت به خرج می‌دهند؛ اینها کسانی هستند که راست می‌گویند؛ و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است؛) و اینها هستند پرهیزکاران!
خدایا! بر پیامبر و دودمان پاکش درود فرست، و آنگاه که تو رامی‏خوانم و صدایت می‏زنم، صدا و دعایم را بشنو و اجابت کن،و آنگاه که با تو نجوا می‏کنم، بر من عنایت کن.خدایا قلبم را از نفاق و دورویی، و کردارم را از ریا و خودنمایی،و زبانم را از دروغ، وچشمم را از خیانت و بی عفتی پاک کن،همانا تو از خیانت دیده ‏ها و آنچه در سینه ‏ها نهان است خبردارى
پروردگارا! هر خیر و نیکی بر من فرستی، به آن نیازمندم!
خشنودم به اینکه خدا پروردگارم باشد و محمّد(درود خدابر او وخاندانش باد)پیامبرم،و اسلام آیینم و قرآن کتابم، و کعبه قبله‏ ام،و على ولى و امامم،و حسن و حسین و على بن الحسین و محمّد بن على و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و على بن موسى،و محمّد بن على و على‏ بن محمّد و حسن بن على و حجة بن الحسن که درود خدا بر همه آنان باد پیشوایانم باشند.خدایا! خشنودم به اینکه آنان امامانم باشند،پس مرا مورد پسند و خشنودى ایشان قرار ده زیرا تو بر هر کارى توانایى.

نویسندگان
پیوندها
جمعه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۲، ۰۷:۱۵ ب.ظ

سخن چینی

سخن چینی

    یکی از آفات زبان که از رذایل اخلاقی به شمار می رود و انسان را از راه خدا دور می سازد نمّامی و سخن چینی است .


  قرآن مجید در نکوهش سخن چینی می فرماید :

   وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ.
    وای بر هر عیب جوی سخن چین .
همزه 1

    در مورد دیگر می فرماید :

   هَمّازٍ مَشّاءٍ بِنَمیمٍ .
    از کسانی که بسیار عیب جو و سخن چین هستند پیروی مکن .
قلم 11

    و در آیه دیگر می فرماید :

   عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِکَ زَنیمٍ .
   [ سخن چین ] کینه توز و پرخور و خشن و بدنام است .
قلم 13

    قرآن مجید از سخن چین به عنوان زنیم یعنی کسی که اصل و نسب روشنی ندارد نام می برد و این دلیل بر عظمت این گناه است .
    راغب اصفهانی می گوید :
    زنیم به کسی گفته می شود که به طایفه ای منسوب شده ولی در واقع از آنها نیست . [ سپس می گوید: ] ریشه این لغت از زنمه به معنی زائده و آویزه گوش و حلق گوسفند گرفته شـده است . گویی شـخص سخن چین در میان قوم خود مثل یک موجود زیادی و وصله ناهمرنگی است که بدون دلیل به آنها منتسب شـده و گویی مانند کسی است که اصل و نسب روشن و درستی ندارد .
    مرحوم فیض کاشـانی نیز در محجّة البیضاء از عبد اللّه بن مبارک نقل می کند : زنیم کسی است که از زنا متولد شده و همه چیز را در همه جا بازگو می کند . سپس می گوید : عبد اللّه بن مبارک این تفسیر را از آیه شریفه عُتُلٍّ بَعْدَ ذ لِکَ زَنیمٍ قلم : 13 برداشت کرده است .
    خلاصه اینکه سخن چین و نمّام مانند کسی است که نطفه اش از طریق مشروع بسته نشده است .

» سرانجام نمّام از دیدگاه قرآن
قرآن مجید به کسانی که با نمّامی و سخن چینی آتش کینه و عداوت را میان مردم بر می افروزند هشـدار می دهد و آنان را به عذاب دوزخ تهدید می کند ، چنانکه در باره یکی از همسران ابی لهب به نام امّ جمیل می فرماید :

   وَامْرأتُهُ حَمّالَةَ الْحَطَبِ
    زن او : [ ابی لهب ] آن هیزم کش آتش افروز نیز اهل جهنم است .
مسد 4

    امّ جمیل ـ دختر حرب ، خواهر أبو سفیان و عمه معاویه ـ یکی از زنان ابی لهب بود که از دشمنان سرسخت رسولخدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم به شمار می رفت .
    به هر حال ، چون أبو لهب خود آتش افروز بود ، زن او نیز فتنه انگیز بود و در این راه کوشش بسیار می کرد و تا آنجا که قدرت و توان داشت از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلم و اصحاب ایشـان اخباری کسب می کرد و آن را به مشرکان و بت پرستان گزارش می داد و به همین جهت خدای متعال این گونه از وی به بدی نام می برد و او را مستحق آتش می داند و به طور کلی سرنوشت هر کس که نمّامی کند آتش دوزخ است .

» نمّامی از دیدگاه روایات
در روایات اسلامی نیز در مذمّت سخن چینی تأکید زیادی شده است که برخی از آنها از نظرتان می گذرد .
    الف) نمّام شریرترین افراد است :
    رسولخدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود :

    عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَلَا أُنَبِّئُکُمْ بِشِرَارِکُمْ قَالُوا بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الْأَحِبَّةِ الْبَاغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِب
    آیا شما را به بدترین افرادتان آگاه نکنم ؟ عرض کردند : بله ای رسولخدا .
    فرمود : بدترین افراد آنهایی هستند که به سخن چینی می روند و در میان دوستان جدایی می افکنند و در جستجوی عیب برای افراد صالح و پاکدامن اند .
کافی ج2 ص369

    امیر مؤمنان علیه السّلام فرمود :

    عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَصْبَهَانِیِّ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام شِرَارُکُمُ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الْأَحِبَّةِ الْمُبْتَغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِب
    بدترین شما کسانی هستند که سخن چینی می کنند و میان دوستان جدایی می افکنند و دنبال عیوب افراد پاکدامن می روند .
کافی ج2 ص369

    و در ضمن حدیثی از رسولخدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمود :

    الشَّیْخُ أَبُو الْفُتُوحِ الرَّازِیُّ فِی تَفْسِیرِهِ ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله ... وَأَبْغَضُکُمْ إِلَی اللَّهِ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الْأَحِبَّةِ الْمُلْتَمِسُونَ لِلْبَرَاءِ الْعَثَرَات
    دشمن ترین شما نزد خدا کسانی هستند که برای سخن چینی بین دوستان کوشش می کنند و جمعیتهای متشکّل را پراکنده می سازند و کارشان تفرقه افکنی میان انجمن ها و عیب جویی از پاکان و نیکان است .
مستدرک الوسائل ج9 ص150

    ب) سخن چینی و عذاب قبر :
    و از رسولخدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمود :

    قَالَ صلی الله علیه وآله إِنَّ عَذَابَ الْقَبْرِ مِنَ النَّمِیمَةِ وَالْغِیبَةِ وَالْکَذِبِ
    عذاب قبر به خاطر سخن چینی و غیبت و دروغ است .
مستدرک الوسائل ج9 ص150

    و نیز امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند :

    [ علل الشـرائع ] عَلِیُّ بْنُ حَاتِمٍ عَنْ أَحْمَدَ الْهَمْدَانِیِّ عَنِ الْمُنْذِرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِی خَالِدٍ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ آبَائِهِ علیه السلام عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ عَذَابُ الْقَبْرِ یَکُونُ مِنَ النَّمِیمَةِ ...
    عذاب قبر به خاطر سخن چینی است .
بحار الانوار ج72 ص265

    ج) سخن چین وارد بهشت نمی شود :
    در روایات متعددی به این مطلب تصریح شده است که سخن چین و کسی که برای برهم زدن وحدت مردم قدم بر می دارد و عامل تفرقه و جدایی بین مسلمین می شـود اهل بهشت نیست .
    رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود :

    قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وآله لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ نَمَّامٌ
    سخن چین وارد بهشت نمی شود .
بحار الانوار ج72 ص268

    و در حدیث دیگری فرمود :

    [ الامالی للشـیخ الطوسی ] ابْنُ مَخْلَدٍ عَنْ أَبِی الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ حَنَانٍ عَنْ سُفْیَانَ بْنِ عُیَیْنَةَ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ عَنْ هَمَّامٍ عَنْ حُذَیْفَةَ قَالَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وآله لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ قَتَّاتٌ
    قتّات : [ سخن چین ] وارد بهشت نمی شود .
بحار الانوار ج72 ص265

    امام باقر علیه السّلام فرمود :

    عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُوسُفَ بْنِ عَقِیلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ الْجَنَّةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَی الْقَتَّاتِینَ الْمَشَّاءِینَ بِالنَّمِیمَة
    بهشـت بر قتّاتین یعنی کسانی که برای فساد بین مردم گام بر می دارند حرام است .
وسائل الشیعة ج12 ص306

    امام صادق علیه السّلام فرمود :

    عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ هَاشِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ أَرْبَعَةٌ لَا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ الْکَاهِنُ وَالْمُنَافِقُ وَمُدْمِنُ الْخَمْرِ وَالْقَتَّاتُ وَهُوَ النَّمَّامُ
    چهار کس از رفتن به بهشت محرومند :
    1 ـ کاهن
    2 ـ منافق
    3 ـ دائم الخمر [ آنکه به خوردن شراب معتاد است ]
    4 ـ سخن چین
وسائل الشیعة ج12 ص309

    پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود :

    [ الامالی للصدوق ] فِی مَنَاهِی النَّبِیِّ صلی الله علیه وآله أَنَّهُ نَهَی عَنِ النَّمِیمَةِ وَالِاسْتِمَاعِ إِلَیْهَا وَقَالَ لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ قَتَّاتٌ یَعْنِی نَمَّاماً وَقَالَ صلی الله علیه وآله یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ حَرَّمْتُ الْجَنَّةَ عَلَی الْمَنَّانِ وَالْبَخِیلِ وَالْقَتَّاتِ وَهُوَ النَّمَّام
    خدای عزّ و جلّ می فرماید: بهشت را بر چند گروه حرام کرده ام که یکی از آنها سخن چین است .
بحار الانوار ج72 ص264

    مرحوم شهید ثانی روایتی نقل می کند که رسولخدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود :

    أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَمَّا خَلَقَ الْجَنَّةَ قَالََ لَهَا تَکَلَّمِی فَقَالَتْ سَعَدَ مَنْ دَخَلَنِی ، قَالَ الْجَبَّارُ جَلَّ جَلَالُه وَعِزَّتِی وَجَلَالِی لاَ یَسْکُنُ فِیْکَ ثَمَانَیَّةَ نَفَرٍ مِنْ اْلنَّاسِ ... وَلَا قَتَّاتٌ وَهُوَ النَّمَّام .
    هنگامی که خدای عزّ و جلّ بهشـت را آفرید به او فرمود: سخن بگو. بهشت این گونه سخن گفت : هر کس وارد بر من شود سعادتمند است . سپس خدای جبّار فرمود : به عزّت و جلالم سوگند هشت نفر در تو سکنی نمی گزینند که یکی از آنها نمّام است
کشف الریبة ص42

    » سخن چین در صحرای محشر
    هر چند بخشـی از این حدیث که از نظرتان می گذرد مورد بحث ما نیست ولی به دلیل اهمیتی که دارد تمام آن را یاد آور می شویم :
    از براء بن عازب نقل شـده است که معاذ بن جبل در منزل أبو ایوب انصاری نزدیک رسولخدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم نشسته بود . معاذ عرض کرد :

    فِی الْحَدِیثِ عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ قَالَ کَانَ مُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ جَالِساً قَرِیباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی مَنْزِلِ أَبِی أَیُّوبَ الْأَنْصَارِیِّ فَقَالَ مُعَاذٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَرَأَیْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَی یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً الْآیَاتِ فَقَالَ یَا مُعَاذُ سَأَلْتَ عَنْ عَظِیمٍ مِنَ الْأَمْرِ ثُمَّ أَرْسَلَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ تُحْشَرُ عَشَرَةُ أَصْنَافٍ مِنْ أُمَّتِی أَشْتَاتاً قَدْ مَیَّزَهُمُ اللَّهُ تَعَالَی مِنَ الْمُسْلِمِینَ وَبَدَّلَ صُوَرَهُمْ فَبَعْضُهُمْ عَلَی صُورَةِ الْقِرَدَةِ وَبَعْضُهُمْ عَلَی صُورَةِ الْخَنَازِیرِ وَبَعْضُهُمْ مُنَکَّسُونَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ فَوْقُ وَوُجُوهُهُمْ مِنْ تَحْتُ ثُمَّ یُسْحَبُونَ عَلَیْهَا وَبَعْضُهُمْ عُمْیٌ یَتَرَدَّدُونَ وَبَعْضُهُمْ بُکْمٌ لَا یَعْقِلُونَ وَبَعْضُهُمْ یَمْضَغُونَ أَلْسِنَتَهُمْ یَسِیلُ الْقَیْحُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ لُعَاباً یَتَقَذَّرُهُمْ أَهْلُ الْجَمْعِ وَبَعْضُهُمْ مُقَطَّعَةٌ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ وَبَعْضُهُمْ مُصَلَّبُونَ عَلَی جُذُوعٍ مِنْ نَارٍ وَبَعْضُهُمْ أَشَدُّ نَتْناً مِنَ الْجِیَفِ وَبَعْضُهُمْ یَلْبَسُونَ جِبَاباً سَابِغَةً مِنْ قَطِرَانٍ لَازِقَةٍ بِجُلُودِهِمْ فَأَمَّا الَّذِینَ عَلَی صُورَةِ الْقِرَدَةِ فَالْقَتَّاتُ مِنَ النَّاسِ وَأَمَّا الَّذِینَ عَلَی صُورَةِ الْخَنَازِیرِ فَأَهْلُ السُّحْتِ وَأَمَّا الْمُنَکَّسُونَ عَلَی رُءُوسِهِمْ فَأَکَلَةُ الرِّبَا وَالْعُمْیُ الْجَائِرُونَ فِی الْحُکْمِ وَالصُّمُّ الْبُکْمُ الْمُعْجَبُونَ بِأَعْمَالِهِمْ وَالَّذِینَ یَمْضَغُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَالْعُلَمَاءُ وَالْقُضَاةُ الَّذِینَ خَالَفَتْ أَعْمَالُهُمْ أَقْوَالَهُمْ وَالْمُقَطَّعَةُ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْجِیرَانَ وَالْمُصَلَّبُونَ عَلَی جُذُوعٍ مِنْ نَارٍ فَالسُّعَاةُ بِالنَّاسِ إِلَی السُّلْطَانِ وَالَّذِینَ هُمْ أَشَدُّ نَتْناً مِنَ الْجِیَف فَالَّذِین یَتَمَتَّعُونَ بِالشَّهَوَاتِ وَاللَّذَّاتِ وَیَمْنَعُونَ حَقَّ اللَّهِ فِی أَمْوَالِهِمْ وَالَّذِینَ یَلْبَسُونَ الْجِبَابَ فَأَهْلُ التَّجَبُّرِ وَالْخُیَلَاء
    یا رسول اللّه نظر شما در باره این آیه که می فرماید : یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأتُونَ افْواجا نبأ : 18 چیست ؟ فرمود : ای معاذ مطلب بزرگی را پرسیدی . سپس اشک از چشمان آن حضرت جاری شد و فرمود : ده صنف از امّت من پراکنده محشور می شوند و خداوند آنان را از دیگر مسلمانان جدا کرده و چهره هایشان را مسخ نموده است .
    بعضی از آنان به صورت میمون ، بعضی به صورت خوک ، بعضی واژگون که پاهایشان بالا و رویشان به طرف پایین است و به همین وضع کشیده می شوند ، بعضی کورهای سرگردانند ، بعضی کر و گنگ اند که هیچ چیز را درک نمی کنند ، بعضی زبانهای خود را می جوند و چرکی از دهانشـان سرازیر می شـود که اهل محشر از آن متنفّر می شوند ، بعضی دست و پا بریده اند ، بعضی بر شاخه هایی از آتش آویخته اند ، بعضی بوی گندشان از مردار بدتر است ، و برخی به جبّه هایی [ لباسهایی ] از مس یا روغن گداخته پوشانده می شوند که از فرط داغی به بدنهاشان می چسبد .
    آنگاه رسولخدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود : آنان که به صورت میمون محشور می شـوند سخن چینانند ، آنان که به صورت خوک وارد می شوند کارشان حرام و رشوه خواری است ، آنها که واژگون هستند ربا خوارانند ، آنها که کور وارد می شوند کسانی هستند که در حکومت و قضاوت ستم می کنند ، کسانی که کر و گنگ محشور می شوند افرادی هستند خودپسند که شیفته کارهای خویش اند ، کسانی که زبان خود را می جوند علما و قاضیانی هستند که کردارشان مخالف گفتارشان است ، دست و پا بریدگان آنهایند که همسایگان خود را اذیت می کنند ، آویختگان به شاخه های آتش ‍ جاسوسان و سعایت کنندگان از مردم نزد پادشـاهانند ، آنها که بوی گندشان از مردار بیشتر است فرو رفتگان در شـهوات و لذّات دنیا هستند و حقوقی را که خدا در اموالشان قرار داده نمی پردازند ، آنان که به جبّه ها و لباسهای گداخته پوشانیده می شوند متکبّران و سرکشان هستند.
بحار الانوار ج7 ص89

» نمّام از رحمت خدا دور است
    به هر حال ، گناه سخن چینی چندان زیاد است که اگر یک نمّام در میان مردمی زندگی کند رحمت خدا شامل حال آنان نخواهد شد. در این مورد توجه شما را به یک حدیث جلب می کنیم :

    رُوِیَ أَنَّ مُوسَی علیه السلام اسْتَسْقَی لِبَنِی إِسْرَائِیلَ حِینَ أَصَابَهُمْ قَحْطٌ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ أَنِّی لَا أَسْتَجِیبُ لَکَ وَلَا لِمَنْ مَعَکَ وَفِیکُمْ نَمَّامٌ قَدْ أَصَرَّ عَلَی النَّمِیمَةَ فَقَالَ مُوسَی علیه السلام یَارَبِّ مَنْ هُوَ حَتَّی نُخْرِجَهُ مِنْ بَیْنِنَا فَقَالَ یَا مُوسَی أَنْهَاکُمْ عَنِ النَّمِیمَةِ وَأَکُونُ نَمَّاماً فَتَابُوا بِأَجْمَعِهِمْ فَسُقُوا
    در زمان حضرت موسی در میان بنی اسرائیل خشکسالی شدیدی روی داد. حضرت موسی برای دعای باران به همراه عده ای دیگر بیرون رفت ولی هر چه دعا کرد اثری نبخشـید و باران نیامد. حضرت در این باره مناجات کرد ، از جانب پروردگار به او وحی شـد: در میان شـما یک نفر هست که زیاد سخن چینی می کند و به خاطر او دعای شما را مستجاب نمی کنم . حضرت موسی از خدا خواست او را معرفی کند تا وی را از میان خویش بیرون کنند .
    خدای متعال فرمود : من شما را از نمّامی نهی می کنم ، چگونه او را به شما معرفی کنم و خود مرتکّب نمّامی شوم ؟ حضرت موسی این مطلب را با قوم خود در میان گذارد ، کسی که نمّام بود متنبّه شد و توبه کرد ، آنگاه خداوند باران رحمت خود را بر آنها فرو فرستاد .
بحار الانوار ج72 ص268

» باز هم از آثار بد نمّامی بشنوید :

سخن چینی چه از نظر فردی و چه از نظر اجتماعی آثار و عواقب بدی دارد . از نظر فردی روح و روان و دل انسان را تاریک کرده و شخصیت او را از بین می برد ، و از نظر اجتماعی موجب دودستگی و جنگ و جدال در جامعه مسلمین می گردد و محبّتها را به بغض و کینه تبدیل می کند با اینکه کیان و عظمت مسلمین وابسته به محبت و همبستگی میان آنان است .

» عالَمی را یک سخن ویران کند روبهان مرده را شیران کند
    و این الفت تا آنجا مهم است که خداوند آن را یکی از نعمتهای بزرگ خود می داند و مردم را متذکّر می کند که آن را از یاد نبرند ، آنجا که می فرماید:

    وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمیعاً وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَکُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ
    همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید ، و نعمت بزرگ خدا را بر خود به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او در دلهای شما الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او برادر شـدید ، و شـما بر لب حفره ای از آتش بودید ، خدا شما را از آنجا بر گرفت [ و نجات داد .] این چنین خداوند آیات خود را برای شما آشکار می سازد ، شاید هدایت شوید .
آل عمران 103

    به هر حال ، با توجه به اینکه وحدت و الفت و محبت و همبستگی اجتماع از نعمتهای پروردگار است و سخن چین با عمل خود این نعمت الهی را تبدیل به نقمت می کند و صلح و صفا و محبت را از بین مردم بر می دارد ـ که این خود گناهی است بس عظیم ـ از این رو گفته اند نمّامی از غیبت بدتر است ، چرا که در باره غیبت گفته اند غیبت از زنا بدتر است ولی در مورد نمّامی آمده که نمّام مانند ولد زنا است و این بیان کننده عظمت این گناه می باشد.

» انگیزه های نمّامی
    اکنون این سؤال مطرح می شود که چه انگیزه ای سبب می گردد که انسان مرتکب این گناه بزرگ شود ؟
    در پاسخ این سؤال می توان گفت که یکی از چند عامل زیر باعث ارتکاب سخن چینی می شود :
    1) انسان به کسی که مطلبی از او نقل می کند نظر سوء داشته و در صدد بدنام کردن وی باشد .
    2) بخواهد به وسیله نمّامی نسبت به کسی که نزد او سعایت می کند اظهار دوستی و محبّت نماید .
    3) تفریح و سرگرمی .
    4) هرزه گویی و مجلس آرایی و همنشـینی با اهل باطل .
    5) تفرقه افکنی و ایجاد تشویش و اضطراب در اذهان مردم .
    چه باید کرد ؟
    بی تردید ، به هر عنوانی که انسان مبتلا به سعایت و سخن چینی شود مرتکب گناه و معصیت بزرگی شده است که در روز قیامت گرفتار عذاب الهی خواهد شد. به این جهت باید مواظبت کرد که مبادا عمر انسان ، این سرمایه گرانبهای الهی ، بیهوده تلف شود و زندگی با آلودگی به پایان رسد و سر انجام جز خسران و زیان چیز دیگری عاید انسان نگردد ، و انسان هنگامی که می خواهد این معصیت را انجام دهد باید با خود بیندیشد که در روز قیامت آنگاه که در دادگاه عدل الهی در حضور انبیاء و اولیاء برای رسیدگی به اعمال خود حاضر می شود چه جوابی خواهد داد ؟ زیرا آنجا فرصت از دست رفته است و هیچ کاری نمی تواند انجام دهد .
     انسان باید در دنیا به حساب خود برسد تا در آخرت مفتضح و رسوا نگردد . از این رو لازم است که مواظب زبان خود باشد و آن را کنترل کند و بیهوده سخن نگوید و همچنانکه در بحث محاسبه نفس آمده ، در همین دنیا به حساب اعمال خود برسد تا در روز محشر سرافکنده و شرمسار نباشد. و چه خوب سروده است حکیم ملا احمد نراقی :

می برندت سوی میدان جزاوه چه میدان محفل پیغمبرانآه از آن رسوایی و درماندگیپیش از آن کانجا رسی هشیار شوگر بگرید عالمی در ماتمترفته از عمر تو پنجه بلکه بیشروز رفت و آفتابت زرد شدکی روی ره چون کنی ای نیکخووقت تنگ و راه صعب و ناقه لنگاز قدم زین پس نیاید ره بسرفرصت پرواز کردن هم گذشت تا در آنجا بنگری سوء القضاانبیا و اولیا حاضر در آنوای از آن بیباکی و شرمندگیبا هزاران سوز و ماتم یار شوای رفیق مهربان باشد کمتاز هزار افزون تو را منزل به پیشو ان نفسهایت همه دم سرد شدفکری ار داری تو با من هم بگوکوه و دشت از تیغ دشمن پرشرنگ چاره ای کن تا برآری بال و پراین زمان ایام طیّ الارض گشت


    اگر او را مجبور یا توصیه کنند که مطلبی را به فلانی برسان .
در این موقع قبول نکند و بگوید که این کار نمامی و حرام است و آن شخص را به گذشت ، اغماض و آشتی تشویق کند که در این نزاع ، جز تشویش افکار ، آشفتگی ذهن ، آبروریزی و مشـکلات دیگر ، چیز دیگری عاید انسان نمی شود که کینه و دشمنی مانند دانه گیاهی مضری است که از آن میوه تلخ و بد مزه می رُوید بر عکس بخشش و گذشت مانند دانه گیاهی است که از آن میوه شیرین و خوش مزه می رُوید .

   نستغفر الله و نعوذ بالله من شرور لساننا

برگرفته از:

http://www.ghadeer.org

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
تجدید کد امنیتی