خداى را سپاس که براى حکمش برگرداننده اى،و براى بخشش بازدارنده اى و همانند ساخته اش ساخته هیچ سازنده اى نیست،و او سخاوتمند وسعت بخش است،او خدایی است که معبودی جز او نیست، دانای آشکار و نهان است،و او رحمان و رحیم است! حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب منزّه است، به کسی ستم نمیکند، امنیّت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندی شکستناپذیر که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح میکند، و شایسته عظمت است؛ خداوند منزّه است از آنچه شریک برای او قرارمیدهند!او خداوندی است خالق، آفرینندهای بیسابقه، و صورتگری (بینظیر)؛ برای او نامهای نیک است؛ آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او میگویند؛ و او عزیز و حکیم است! نیکی، (تنها) این نیست که (به هنگام نماز،) رویِ خود را به سوی مشرق و (یا) مغرب کنید؛ بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است که به خدا،و روزرستاخیز،و فرشتگان، و کتاب (آسمانی)، و پیامبران، ایمان آورده؛ و مال (خود) را، با همه علاقهای که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان،انفاق میکند؛ نماز را برپا میدارد و زکات رامیپردازد؛ و (همچنین) کسانی که به عهد خود به هنگامی که عهد بستندوفا میکنند؛ و در برابر محرومیتها و بیماریها و درمیدان جنگ،استقامت به خرج میدهند؛ اینها کسانی هستند که راست میگویند؛ و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است؛) و اینها هستند پرهیزکاران! خدایا! بر پیامبر و دودمان پاکش درود فرست، و آنگاه که تو رامیخوانم و صدایت میزنم، صدا و دعایم را بشنو و اجابت کن،و آنگاه که با تو نجوا میکنم، بر من عنایت کن.خدایا قلبم را از نفاق و دورویی، و کردارم را از ریا و خودنمایی،و زبانم را از دروغ، وچشمم را از خیانت و بی عفتی پاک کن،همانا تو از خیانت دیده ها و آنچه در سینه ها نهان است خبردارى پروردگارا! هر خیر و نیکی بر من فرستی، به آن نیازمندم! خشنودم به اینکه خدا پروردگارم باشد و محمّد(درود خدابر او وخاندانش باد)پیامبرم،و اسلام آیینم و قرآن کتابم، و کعبه قبله ام،و على ولى و امامم،و حسن و حسین و على بن الحسین و محمّد بن على و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و على بن موسى،و محمّد بن على و على بن محمّد و حسن بن على و حجة بن الحسن که درود خدا بر همه آنان باد پیشوایانم باشند.خدایا! خشنودم به اینکه آنان امامانم باشند،پس مرا مورد پسند و خشنودى ایشان قرار ده زیرا تو بر هر کارى توانایى.
پایبندی به عهد و پیمان یک اصل جهانی است و از امهات فضائل به شمار میرود. تمام افراد بشر، از هر قاره و اقلیمی، به این اصل ریشه دارد عمق وفای به عهد عنایت خاصی دارند و عهدشکنی را خیانت و رعایت عهد و پیمان را فضیلت میشمارند. وفای به عهد یکی از اصول و پایههای با اهمیت اخلاقی است که هم در قرآن مجید و هم در روایات و سخنان پیشوایان دین، بر آن تأکید شده است. در قرآن آمده است: و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال میشود.
حضرت علی علیهالسلام فرمود: همانا عهد و پیمانها گردن بندهایی در گردنها هستند تا روز قیامت. کسی که آن را به پا دارد، خداوند او را به (هدفش) میرساند و کسی که آن را بشکند خداوند او را به خودش وا میگذارد.
سیّد بن طاوس در مهج الدّعوات از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام نقل کرده است که حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله این دعا را تعلیم من نمود و امر کرد مرا که براى هر شدّت و رخا این دعا را بخوانم و تعلیم نمایم به خلیفه بعد از خود و ترک ننمایم این دعا را تا حقّ تعالى را ملاقات نمایم و فرمود که یا على هر صبح شام این دعا را بخوان که گنجى است از گنجهاى عرش الهى پس ابىّ بن کعب التماس کرد که حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله فضیلت این دعا را بیان فرماید حضرت بعضى از ثواب بسیار آنرا فرمود هر که طالبست رجوع به کتاب مهج نماید و دعا این است
از مهم ترین امتیاز جمعه، این است که دعا در آن مستجاب است. روایات فراوانی براین معنا دلالت دارد؛ از جمله: 1. از امام باقر و یا امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: "اِنٍّ العَبدَ المؤمِنَ لیَسألَ اللهَ الحاجَه یَ فَیُؤخِّر اللهُ قَضاء حاجَتِهِ الَّتی سأل اِلی یَومِ الجُمعه یِ؛(1) به راستی بندی مؤمن حاجتی از خداوند درخواست میکند، پس خداوند انجام حاجت او را تا روز جمعه به تأخیر میاندازد (و در آن روز برآورده میکند)".
از جمله مواردى که در کتاب هاى علماى ما به زیارت جامعه استدلال و استشهاد شده، تفسیر آیه عجیبى است که معانى بسیارى دارد و مقام بزرگى براى ائمه علیهم السلام بیان مى کند، آن جا که مى فرماید: (بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ * لا یَسبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ);1 بلکه آنان بندگان گرامى اند که در گفتار از او پیشى نمى گیرند و طبق فرمان او عمل مى نمایند. * صاحب تفسیر نور الثقلین در ذیل این آیه شریفه مى نویسد: وفی عیون الأخبار فی الزیارة الجامعة للأئمّه علیهم السلام المنقولة عن الجواد علیه السلام: السلام على الدعاة إلى اللّه... وعباده المکرمین الّذین لایسبقونه بالقول وهم بأمره یعملون;2 در کتاب عیون أخبار الرضا علیه السلام در زیارت جامعه اى که از امام جواد علیه السلام نقل شده است3 چنین آمده است: سلام بر فراخوانان به سوى خدا... و بندگان گرامى که در گفتار از او پیشى نمى گیرند و طبق فرمان او عمل مى نمایند.
به راستی چرا در میان علمای ما کشف و کرامت کم و صاحب نفس قدسیه به رؤیا تبدیل شده؟ چرا انسانهای بزرگی که صاحب نفس قدسیه هستند و بهرهای از کشف و کرامت و چشم برزخی بردهاند جرأت نمیکنند کشف و کرامات خود را بازگو کنند و از بازگو کردن آنها میترسند که مباد کسی آنها را انکار کند یا به آنان تهمت دروغ و عرفان کاذب و امثال ذلک بدهد؟
در پاسخ به این سؤال باید بگوییم: انسانها بر دو دستهاند، برخی دوست دارند فقط یک جوری بهشتی شوند و نمیخواهند برگزیده یا امام یا عارف شوند. اینها به دنبال حداقلها هستند. اینها میگویند ما تابع حکم خداییم و خدا هم برای ما حلال و حرام و مستحب و مکروه و مباح را مشخص کرده دیگر ما که نباید کاسه از آش داغتر باشیم.
آیا فضایل و رذایل ـ که مسائل مورد نظر در اخلاق اند ـ فطری انسان است یا این که تابع افکار اجتماعی و فردی و خیر و مصلحت اجتماعی و فردی هست؟ پاسخ به سؤال فوق، نسبت به دیدی که می توان از انسان داشت، متفاوت است. اگر انسان را از حقیقت ثابت برخوردار ندانیم و تمام تحوّلات حاصل در وجودش را تابع عوامل خارجی بدانیم، نتیجه حاصل از چنین دیدی این خواهد بود که فضایل و رذایل، تابع شرایط موجود است، و سخن گفتن از فطری یا غیر فطری بودن اخلاق، بی اثر و پوچ خواهد بود. امّا اگر انسان را دارای حقیقت ثابت بدانیم و آنچه در او ظهور فعلی می یابد عبارت از قوا و استعدادها، غرایز و فطرتهای نهفته در او باشد، نتیجه حاصل از این دیدگاه این است که انسان می تواند برخوردار از ابزار ادراکی ای باشد که شخص حق و باطل و خوب و بد باشد فضایل و رذایلی که در پرتو اختیار و اراده، ظهور فعلی پیدا می کنند. بر اساس این بینش، هرگز عوامل خارجی و اجتماعی، چیزی را در انسان ایجاد نمی کنند، بلکه احیاناً زمینه شکوفایی آنها را فراهم می آورند. بینش ما درباره انسان این است که او از حقیقت مجرّد و ثابتی برخوردار می باشد که در جای خودش به اثبات رسیده است. آن حقیقت ثابت از دیدگاه قرآن،«روح الهی» است که در انسان دمیده شده است.
در دین مبین اسلام میان شب ها و روز های سال، ایام و اوقاتی وجود دارند که نسبت به آن ها توجّه و تأکید خاصی شده است و حتی برای آن ها اعمالی نیز آمده است و ارزشمندی بعضی از ایام و لیالی مورد اتفاق همه مسلمین است مانند شب و روز مبعث ولی بعضی از این زمان ها به عقیده گروه یا مذهبی خاصّ از مسلمانان دارای بار ارزشی هستند و لیلة الرغائب از جمله شب هایی است که از نظر شیعه یکی از شب های ارزشمند و پر فضیلتی است که برای آن اعمالی نیز برشمرده اند.
آیا این موضوع درست است که آیهی تطهیر دربارهی اهل بیت خاص پیامبر و از جمله امام حسین ـ علیه السّلام ـ است و این آیه چه ارتباطی با عصمت آنان دارد؟
پاسخ :
در پاسخ به بخش نخست پرسش مقدمتاً باید گفت: در اینباره ما روایات بسیار داریم که مراد و منظور از «اهل بیت» را مشخص کردهاند، در کتابهای معتبر اهل سنت و شیعه روایات متعددی وجود دارد که دربارهی این موضوع به صراحت بیان داشتهاند که مراد «از اهل بیت» چه کسانی هستند. در روایات اهل سنت در حدود چهل طریق یافت میشود که بر این نکته صحه گذاردهاند و از کسانی چون ام سلمه، عایشه، ابی سعید حذری، ابن عباس و عبداللّه بن جعفر ـ که از روایات موثق و معتبرند ـ این روایات را نقل کردهاند.
از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمودند ایمان مومن کامل نمی شود تا اینکه دارای ۱۰۳ خصلت در فعل و عمل و نیت و باطن و ظاهر گردد آنگاه امیرالمومنین( ع) فرمودند یا رسول الله آن ۱۰۳ خصلت کدامند؟ فرمودند یا علی از جمله صفات مومن اینست که:
همانا خداوند تبارک و تعالى خردمندان و فهمیدگان را در کتابش بشارت داده و فرموده است : «پس بشارت ده به آن بندگانم که به سخن(سخنان اهل بیت = زیرا آنان امنای وحی، خزّان علم الهی، خلیفه خدا بر روی زمین، اوتواالعلم، راسخان در علم، و…هستند ولا غیر) گوش فرا می دهند و از آن (به) بهترین (وجهی) پیروى می کنند، اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان».
اگر نیکی کنید، به خود کرده اید; و اگر بدی کنید، از آنِ خودتان است...
شماری از آیات قرآن به این مطلب مهم و این حقیقت روشن تصریح دارند، از آن جمله: آیات ۴۶ سوره فصلت و ۱۵ جاثیه. نکته جالب توجه این است که بهترین راه تشویق انسان به کار خیر بهره گیری از حس غریزی خود دوستی و خود خواهی اوست. قرآن ابتدا به او میگوید: «کُلُّ نفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهینَةٌ» و «کُلُّ امْرِی بِما کَسَبَ رَهینٌ»; تو در گرو اعمال و اکتسابات خویشی. آنگاه می فرماید : نیکیهایی که می کنید به خود می کنید و ضرر بدیهای شما نیز به خود شما بر می گردد; و بدین وسیله انسان را به خوبی و پرهیزاز زشتی دعوت، بلکه وادار می کند. از این رو قرآن می فرماید : ای پیغمبر، بر تو به سبب اسلام آوردن منّت می گذارند. به آنان بگو: بر من منّت نگذارید. اسلام نیکی و خیری است که سودش عاید شما می شود .این خداست که بر شما منت گذاشته و این خیر را به شما ارزانی فرموده است. امام علی (ع) فرمودند: «تو اگر نیکی کنی، خودت را گرامی داشته ای و به خودت نیکی کرده ای ; و اگر بدی کنی، خودت را خوار کرده ای و به خودت زیان رسانده ای.» امام صادق (ع) فرمودند: «اگر می خواهی به شادکامی و سعادت و خیر دنیا و آخرت برسی، چشم طمع از مال مردم بردار و خود را جزو مردگان به حساب آور و خود را ازهیچ کس برتر و بالاتر ندان ; همان طور که از دارایی و ثروتت نگه داری می کنی زبانت را نیز نگه دار»; و نیز حضرتش فرمودند: «هر گاه خداوند بنده ای را بخواهد، او را به دنیا بی اعتنا می کند، آگاهی و بصیرت در دین به او می دهد ، او را به عیوبش بینا می کند»; وآنگاه فرمودند: «هر که این سه خصلت را داشته باشد خیر دنیا و آخرت به او داده شده است.»