خداى را سپاس که براى حکمش برگرداننده اى،و براى بخشش بازدارنده اى و همانند ساخته اش ساخته هیچ سازنده اى نیست،و او سخاوتمند وسعت بخش است،او خدایی است که معبودی جز او نیست، دانای آشکار و نهان است،و او رحمان و رحیم است! حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب منزّه است، به کسی ستم نمیکند، امنیّت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندی شکستناپذیر که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح میکند، و شایسته عظمت است؛ خداوند منزّه است از آنچه شریک برای او قرارمیدهند!او خداوندی است خالق، آفرینندهای بیسابقه، و صورتگری (بینظیر)؛ برای او نامهای نیک است؛ آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او میگویند؛ و او عزیز و حکیم است! نیکی، (تنها) این نیست که (به هنگام نماز،) رویِ خود را به سوی مشرق و (یا) مغرب کنید؛ بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است که به خدا،و روزرستاخیز،و فرشتگان، و کتاب (آسمانی)، و پیامبران، ایمان آورده؛ و مال (خود) را، با همه علاقهای که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان،انفاق میکند؛ نماز را برپا میدارد و زکات رامیپردازد؛ و (همچنین) کسانی که به عهد خود به هنگامی که عهد بستندوفا میکنند؛ و در برابر محرومیتها و بیماریها و درمیدان جنگ،استقامت به خرج میدهند؛ اینها کسانی هستند که راست میگویند؛ و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است؛) و اینها هستند پرهیزکاران! خدایا! بر پیامبر و دودمان پاکش درود فرست، و آنگاه که تو رامیخوانم و صدایت میزنم، صدا و دعایم را بشنو و اجابت کن،و آنگاه که با تو نجوا میکنم، بر من عنایت کن.خدایا قلبم را از نفاق و دورویی، و کردارم را از ریا و خودنمایی،و زبانم را از دروغ، وچشمم را از خیانت و بی عفتی پاک کن،همانا تو از خیانت دیده ها و آنچه در سینه ها نهان است خبردارى پروردگارا! هر خیر و نیکی بر من فرستی، به آن نیازمندم! خشنودم به اینکه خدا پروردگارم باشد و محمّد(درود خدابر او وخاندانش باد)پیامبرم،و اسلام آیینم و قرآن کتابم، و کعبه قبله ام،و على ولى و امامم،و حسن و حسین و على بن الحسین و محمّد بن على و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و على بن موسى،و محمّد بن على و على بن محمّد و حسن بن على و حجة بن الحسن که درود خدا بر همه آنان باد پیشوایانم باشند.خدایا! خشنودم به اینکه آنان امامانم باشند،پس مرا مورد پسند و خشنودى ایشان قرار ده زیرا تو بر هر کارى توانایى.
یکی از ویژگیهای دوران معاصر، سرعت و شتابی است که زندگی و کار به خود گرفته است. براساس ویژگیهای این دوره، حتی ادبیات، روزنامهنگاری و اطلاعرسانی نیز تغییراتی کرده است. به عبارت دیگر در حوزه داستاننویسی، پس از رمانهای چند جلدی دهههای نخست قرن بیستم، شاهد ظهور داستانهای مینی مالیستی و کوتاه هستیم، در حوزه روزنامهنگاری و اطلاعرسانی هم، خبرنویسی و ارائه اطلاعات با کمترین حجم و بیشترین اطلاعات از پیامدهای روزگار معاصر است. در این ارتباط، 160 نکته کاربردی و اجرایی در مدیریت را برای مطالعه مدیران، سرپرستان و کلیه افرادی که به طور مستقیم با انسانها سروکار دارند، ارائه کردهایم که میتواند چکیده دهها کتاب و اثر علمی مدیریتی در این خصوص باشد.
«وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى اَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاما مَحْمُودا» بخشى از شب را به تهجّد و شب زنده دارى (با نماز شب) که براى توست بپرداز، باشد که خدایت تو را به مقام محمود (شفاعت) مبعوث گرداند.
جهانى که ما امروز در آن زندگى مى کنیم متأسفانه جهانى است که به معنویات، کم بها مى دهد. با اینکه طبع ابتدائى بشر و گرفتارى روزافزون او اقتضا دارد که روز بروز توجّه او به مسائل معنوى و عبادى بیشتر گردد. امّا جهان پرزرق و برق و دنیاى صنعتى اکثریت قریب به اتفاق انسانها را از معنویّت جدا یا نسبت بآن کم توجّه کرده است. در اینجاست که مسئولیت انسانهاى آگاه و متعهد سنگین تر شده و آنها را وامى دارد که هر چه بیشتر در جهت بیدار کردن انسانهاى غافل و غرق شده در مادیات دنیاى صنعت و تکنولوژى بکوشند. وقتى ما منابع اسلامى را مورد بررسى و دقت قرار مى دهیم مى بینیم رهبران اسلامى سعى دارند که همیشه انسانها راه افراط و تفریط را کنار گذاشته و در زندگى مادى و معنوى هر دو تکامل و پیشرفت داشته باشند. نه اینکه گروهى زندگى مادى را کنار گذاشته، از جامعه بریده و فقط به معنویات بپردازند و گروهى در مقابل تمام فکر و تلاش و هدفشان دنیا و رفاه و زندگى مادّى باشد. انسانها باید در دو بعد مادى و معنوى حرکت همآهنگ داشته باشند تا به زندگى انسانى و قلّه ترقى و تکامل نزدیک شوند. گـر چه بشر در قـرن پانزدهم و در دوران شـکوفائى اسـتعدادهاى مـادى انسانى و در جهـان عـلم و تـکنیک و صنـعت زندگى مى کـند، امّـا باید جنـبه معنوى و انسانى خود را فراموش نکند و همانطور که در جنبه مادى پیشرفت مى کند در بعد معنـوى هم بکـوشد. «نماز شب» که یکى از عبادات خاصّ اولیاء خدا و از برنامه هاى سازنده اسلامى بشمار مى رود انسان را به وادى معنویات نزدیکتر مى کند و درس خود سازى و خلوت کردن با خالق خود را که از نیازهاى طبیعى انسان است به او مى آموزد، آن هم در بهترین ساعات شبانه روز یعنى آخرین ساعات شب که انسانها معمولاً در استراحت بسر مى برند و ظلمت شب همه جا را فرا گرفته و آرامش نسبتا خوبى جهان را فراگرفته و موانع ارتباط با خالق هستى بر طرف شده و از هر جهت وسایل و مقدّمات پرواز معنوى آماده است نماز شب، برنامه ویژه متهجدان و شب زنده داران است که بستر نرم و گرم و از لذّت خواب و استراحت خود را جدا مى کنند و به بسترى از معنویات و به لذّتى شیرین تر که نجوا با پرودگار است، روى مى آورند. در دل شب خیز و ریز قطره اشکى زچشمکه دوست دارم کند گریه گنهکار ما بیدار دلان خداجوى، هرگز دامن فرصت را در نیمه هاى شب از دست نمى دهند و سوز دل و اشک چشم و دست نیاز را زمینه ساز حلّ بسیارى از مشکلات مى دانند و مى دانند که: «دعاى نیمه شبى دفع صد بلا بکند» آرى ... نماز شب، ارتباط خاص با معبود است. و اینک این شما و این چهل دُرّ گرانبها.
«وَاَقِم الصَّلاةَ اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَذِکْرُ اللّهِ اَکْبَرُ» نمـاز را بپادار، که نماز انسان را از هر کار زشت و منکر باز مى دارد و یاد خدا بزرگتر است. براى مقدمه چهل حدیث نماز سخنى کاملتر و عمیق تر و جالبتر از مطالبى که در ابتداء باب نماز توضیح المسائل حضرت امام خمینى قدس سرهبنیانگذار جمهورى اسلامى ایران آمده بود به نظر نرسید لذا آن را برگزیدیم به امید آنکه همه عاشقان اهل بیت علیهم السلام و آن عارف بزرگوار از کلمات دُررباز آنان توشه اى فراوان بردارند. نماز مهمترین اعمال دینى است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهاى دیگر هم قبول مى شود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمى شود. و همان طور که اگر انسان شبانه روزى پنج نوبت در نهر آبى شستشو کند، چرک در بدنش نمى ماند نمازهاى پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک مى کند. و سزاوار است که انسان نماز را در اول وقت بخواند و کسى که نماز را پست و سبک شمارد. مانند کسى است که نماز نمى خواند، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کسى که به نماز اهمیّت ندهد و آن را سبک شمارد سزاوار عذاب آخرت است. روزى حضرت در مسجد تشریف داشتند مردى وارد و مشغول نماز شد و رکوع و سجودش را کاملاً به جاى نیاورد، حضرت فرمودند: اگر این مرد در حالى که نمازش این طور است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است. پس انسان باید مواظب باشد که با عجله و شتابزدگى نماز نخواند و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد، و متوجه باشد که با چه کسى سخن مى گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگى خداوند عالم بسیار پست و ناچیز ببیند و اگر انسان در موقع نماز کاملاً به این مطلب توجه کند، از خود بى خبر مى شود، چنانکه در حال نماز تیر را از پاى مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام بیرون کشیدند و آن حضرت متوجه نشدند. و نیز باید نمازگزار توبه و استغفار نماید و گناهانى که مانع قبول شدن نماز است، مانند حسد، کبر، غیبت، خوردن حرام، آشامیدن مسکرات و ندادن خمس و زکات بلکه هر معصیتى را ترک کند. و همچنین سزاوار است کارهایى که ثواب نماز را کم مى کند به جا نیاورد، مثلاً در حال خواب آلودگى و خوددارى از بول به نماز نایستد، و در موقع نماز به آسمان نگاه نکند و نیز کارهایى که ثواب نماز را زیاد مى کند به جا آورد، مثلاً انگشترى عقیق به دست کند و لباس پاکیزه بپوشد و شانه و مسواک کند و خود را خوشبو نماید. مقدمه را با نقل حدیث زیبایى از پیامبر گرامى صلی الله علیه و آله به پایان مى بریم: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: امّت من چهار گروه هستند: 1 ـ گروهى نماز مى خوانند، ولى در نمازشان سهل انگارند، «ویل» براى آنهاست، و «ویل» نام یکى از طبقات زیرین جهنّم است، خداوند فرمود: «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلّینَ اَلَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» پس «ویل» براى نمازگزاران است، آنهایى که در نمازشان سهل انگارند. 2 ـ گروهى گاهى نماز مى خوانند و گاهى نمى خوانند، پس «غَىّ» مال آنهاست، و «غَىّ» نام یکى از طبقات پایین جهنّم است. خداوند متعال فرمود: «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ اَضاعُوا الصَّلوةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیّا» سپس جانشین آن مردم خداپرست قومى شدند که نماز را ضایع کرده و از شهوات پیروى کردند، و اینها به زودى در «غَىّ» افکنده خواهند شد. 3 ـ گروهى هیچ وقت نماز نمى خوانند، «سَقَر» براى آنهاست، «سَقَر» هم نام یکى از طبقات زیرین جهنّم است که خداوند متعال فرمود: «ماسَلَکَکُمْ فى سَقَرٍ قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلّینَ»مدثر، 42. (اهل بهشت از اهل جهنّم سئوال مى کنند) چه چیزى شما را به «سَقَر» کشاند؟ در جواب مى گویند: ما از نمازگزاران نبودیم. 4 ـ گروهى همیشه نماز مى خوانند، و در نمازشان خشوع دارند. خداوند متعال فرمود: «قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ اَلَّذینَ هُمْ فى صَلاتِهِمْ خاشِعُون» مؤمنان رستگار شدند، آنهائى که در نمازشان با خشوع هستند. . امیدواریم خداوند متعال همه ما را از گروه چهارم قرار دهد.
قالَ اللّهُ تَعالى: یَعْلَمُونَ ظاهِرا مِنَ الْحَیوةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الاْخِرَةِ هُمْ غافِلون. بیشتر مردم به امور ظاهرى زندگى دنیا (مانند صنعت و تجارت و غیره) آگاهى دارند و از عالم آخرت (و وعده ثواب و عقاب حق) به کلّى بى خبرند. تمدنها، فرزند فرهنگها و اندیشه هاست و آداب و روشهاى هر ملّت بیانگر روحیات و اندیشه هاى افرادى است که در آن جامعه زندگى مى کنند زیرا تصوّرات، شناختها و بینشها و تفکّرات، در آداب و رسوم و روش زندگى ملّتها و افراد جلوه گر مى شود. چنانچه میزان رشد و تعالى و تکامل یا انحطاط جامعه ها، ملّتها و گروهها وابسته به آداب و روشهاى آنان است، و یگانه معّرف هر فرد آداب و روشهایى است که از اندیشه هاى او حکایت مى کند. آداب و رسوم جامعه هاى بشرى به یکى از سه قسم زیر برمى گردد: 1 ـ آداب و رسوم عامیانه و خرافى 2 ـ آداب و رسوم دانشمندان 3 ـ آداب و سنن پیامبران براى مبدأ پیدایش آداب و رسوم عامیانه و خرافى و غیر عامیانه نمى توان زمان و مکان خاصّى را بیان کرد ولى بى تردید مى توان گفت از زمان شروع زندگى بشر در روى زمین که از زمان هبوط حضرت آدم آغاز شد تا به امروز یک سلسله آداب و رسوم روش زندگى در میان خداپرستان و دین باوران پیدا شده که با روشها و رسوم نوع بشر فرق داشته و دارد. و باز روشن است که این روشها و آداب از سطح عقل و از محیط اندیشه افراد عادى بشر بیرون است، زیرا با اندیشه و عقل بشرى نمى توان به آنها رسید و اساسا درخور فهم بشر نیست، بلکه برخى از شخصیتها و فرزانگان برگزیده جهان پیامبرانند که از راه وحى و الهام از آفریدگار گرفته و به مردم جهان عرضه کرده اند. این نوع آداب و رسوم و روشها یک تشکیلات الهى و غیر مادى است که سعادت روحى و جسمى انسانها را بعهده دارد. مسئولیت رشد و هدایت پیامبران را خدا بعهده گرفته و طرز معاشرت و آداب و روش زندگى آنان را هم امضا و تصدیق نموده است. بنابراین بهترین و موفقترین روشها و آداب و رسومى که شایسته الگوگیرى و پیروى است همان روش پیامبران و پرورش یافتگان مکتب الهى است. که از هرگونه خطا و کج روى مصون است. از این رو خداوند متعال در قرآن انسانها را به پیروى از راه و روش آنان فرامى خواند و مى فرماید: «قَدْ کانَتْ لَکُمْ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فى اِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ» یعنى در روش زندگى ابراهیم و کسانى که با اویند(یعنى سایر پیامبران) سرمشق و الگوى خوبى براى شماست. یا در آیه دیگر مى فرماید: «لکم فى رسول اللّه اسوة حسنة» براى شما در روش و زندگى رسول خدا صلی الله علیه و آله سرمشق و الگوى نکویى است. علاوه بر قرآن، عقل سالم و تجربه هم ما را به پیروى از مکتب پیامبر و دست پروردگان آنان مى خواند، زیرا با مطالعه در تاریخ و زندگى این برگزیدگان الهى معلوم مى شود که بهترین و موفقترین روش در رسیدن به سعادت روش آنان است. در این چهل حدیث با شمّه اى از اندیشه هاى حکیمانه و برداشتها و بینشهاى جاودانه آنان آشنا مى شویم تا به توفیق الهى بتوانیم از اندیشه و سخن الهى و پر از حکمت آنان الهام گرفته و در عمل، آنان را الگو قرار دهیم و با ادامه راهشان در شمار دوستداران عترت و بندگان شایسته خدا قرار گیریم.
«هذا بَیانٌ لِلنّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظةٌ لِلْمُتَّقینَ» این (کتاب خدا و آیات قرآنى) حجّت و بیانى است براى عموم مردم و راهنما و پندى براى پرهیزگاران. در مقدمه «چهل حدیث قرآن» بجاست که اندکى درباره قرآن سخن گفته شود، امّا دشوارترین کار، همین است که بشر خاکى و قلمها و بیانهاى ناتوان بشرى، بخواهد در باره کلام آسمانى خداوند، سخن بگوید. راستى قرآن چیست؟ حتى اگر آنچه را در آیاتِ خود قرآن، درباره «کلام اللّه » مى خوانیم، برشماریم، مقاله اى مبسوط خواهد شد. تا چه رسد به دریایى موّاج از احادیث رسول خدا و اهل بیت (علیهم السلام) که در باره قرآن و حقیقت و ابعاد گوناگون آن بیان فرموده اند. براستى که انتخاب یک آیه و چهل حدیث، از این گنجینه ژرف و بى پایان دشوار است. تعبیراتى که در متن احادیث در باره وحى الهى و قرآن به کار رفته، بسیار ژرف و زیبا و دلنشین و جامع است. آنچه در زیر مى آید، توصیفاتى است که از متن روایاتِ قرآنى برگرفته شده است. به فرموده اولیاء دین، قرآن، کلام خدا و کتاب خداست، نور درخشنده الهى و تجلّیگاه خداست، نشان دهنده راه خدا، ریسمان محکم الهى، قانون پروردگار، نسخه شفابخش و نشانه لطف خداوند به بشر است. قرآن، آیتى از عظمت و بزرگوارى خدا و معجزه جاوید اوست. قرآن، پرچم نجاتبخش، کتاب عبرت و آموزش و بیان و تبیان است. قرآن، کتاب هدایت و ارشاد است. کتاب بشارت و انذار، توحید و موعظه، آگاهى و اخلاق است. نورى است بى ظلمت، هدایتى است بى گمراهى و گنجى است بى پایان. قرآن، کتاب علم و احکام و تاریخ و تحلیل تاریخى است. کتاب سیاست و حکومت، شعور و تدبّر و تفکّر است. کتاب صلح وجهاد، کتاب مبدأ و معاد، کتاب ایمان و اعتقاد است. مونس انسان در تاریکیهاى جهل و هادى انسان در بیراهه هاى زندگى است. کتاب میزان، قسط، عدل، حق، یقین، راه راست و صراط مستقیم است. حالات گذشتگان را براى عبرت آیندگان بازمى گوید. به عمل کنندگان «مؤمن» و «صالح»، وعده فلاح و رستگارى و عزّت و سربلندى مى دهد. کتاب دعوت و رشد، تقوا و صلاح، حیات و خلود است. کتاب ظاهر و باطن، کتاب دنیا و آخرت، کتاب طبیعت و ماوراء طبیعت، غیب و شهود، خدا و مردم است. اسوه و الگوى خصال نیک و اعمال شایسته و امر به معروف و نهى از منکر و عبرت و اعتبار است. راه به سوى بهشت را مى نماید و از راه دوزخ باز مى دارد. استوارترین راه و صراطى است که خداوند به آن دعوت نموده است. کتاب دین و سنّت هاى جاودان الهى است. کتاب اخلاق و عرفان و فقه و قانون است. کتاب فصاحت و بلاغت و حکمت و حکومت است. کتاب «انسان» است. و راهى به سوى جبروت و ملکوت نشان مى دهد. انیس تنهاییها و مونس وحشتهاى انسان است. آرى ... دهها عنوان دیگر مى توان برشمرد، که هر یک گوشه اى از عظمت و عمق و تعالیم و مفاهیم این کتاب مقدس و معجزه ماندگار حضرت رسالت را نشان مى دهد. امید است که توفیق خدایى شامل شود، تا با «قرائت»، «آموزش»، «شناخت»، «فهم» و «عمل» به این کتاب آسمانى، در مسیر سعادت و کمال قرار گیریم.
تجارت در نگاه اسلام روابط تجارى در زندگى انسانها، سوابقى طولانى دارد، خداوند متعال انسان و جهان را بر اساس حکمت و رحمت طورى آفریده، که براى تأمین نیازمندیهاى خویش به حاصل فکر و کار دیگران نیازمند است. انسان از یک سو با طبیعت در ارتباط است و با کار تولیدى به روش مستقیم از سفره گسترده خدا در جهان بهره مى برد و از سوى دیگر با انسانها پیوند دارد و به دستاورد کار و اندیشه دیگران احساس نیاز مى کند. نیاز متقابل انسانها به محصول کار وکوشش یکدیگر زمینه را براى پیدایش موضوع تجارت و داد و ستد پدید مى آورد. تجارت و مبادله در زندگى انسانها کارى طبیعى و عاقلانه و مشروع است و در قرآن مجید از آن به عنوان «ابتِغاءَ فَضلِ اللّه ِ» یعنى جستجوى بخشش الهى یاد مى کند و پیامبر گرامى اسلام صلی الله علیه و آله فرموده است: «الجالبُ اِلى سُوقِنا کَالمجاهِدِ فى سَبیلِ اللّه ِ وَالمُحتَکِرُ فى سُوقِنا کَالْمُلحِدِ فِى کِتابِ اللّه ِ» یعنى آنکه به بازار ما چیزى وارد کند مانند آن کسى است که در راه خدا جهاد مى کند و آن که در بازار ما احتکار کند مانند کسى است که در کتاب خدا کافر به شمار رفته است. امّا از آنجا که انسان منهاى ایمان به خدا و قیامت، به جانورى خطرناک تبدیل مى گردد و آزمندى بر فطرت پاک و رهنمودهاى عقل پیروز مى گردد، این رابطه عاقلانه و طبیعى مورد سوء استفاده فراوان قرار گرفته و مى گیرد. انحراف بازرگانى از مسیر طبیعى سبب شده است که اصل آن از سوى برخى دیدگاههاى اقتصادى، غیر منطقى و ناعادلانه قلمداد شود. تجارت اگر به معناى مبادله عادلانه دستاوردها، انتقال کالاها، برداشتن بارسنگین فروش از دوش تولیدگر وکاهش زحمات مصرف کننده باشد، نه تنها غیرمنطقى واستثمارگرانه نیست بلکه خدمت به تولیدگر ومصرف کننده هر دوتاست. تجارت حلقه ارتباط تولیدات و نیازهاست و اگر در روایات اسلامى مى خوانیم که پیامبر اسلام فرموده است: التّاجِرُ الصَّدُوقُ تَحْتَ ظِلِّ الْعَرْشِ یَوْمَ القیامَةِ. بازرگان راستگو روز قیامت در سایه حمایت خداست. این گونه بازرگانى و تجارت مورد توجه است، تجارتى که در آن، آخرت بر دنیا حاکم باشد و اعتقاد بر اقتصاد و عبادت بر تجارت، این گونه بازرگانى تلاش در جهت تأمین نیازمندیهاى شخصى و خانوادگى و گامى به سوى کمک به جامعه بشرى و خود نوعى عبادت الهى است. امّا اگر تجارت وسیله اى براى بهره کشى و استثمار تولیدگر یا مصرف کننده و یا خداى نکرده هر دو باشد و با ایجاد انحصارات تجارى و تولیدى و با سازش با حکومتهاى ستمگر و سلطه بر ابزارهاى تبلیغاتى جهان، منابع اوّلیه و گرانبهاى دنیاى محرومین را همراه با کار و زحمت انسانهاى مظلوم به بهایى ناچیز در خدمت غارتگران بین المللى و دستیاران ایشان قرار دهد و ابزار سلطه اقتصادى، فرهنگى و سیاسى بر کشورهاى محروم و مستضعف گردد، این گونه تجارت باطل و حرام است. تجارتى که مواد مرگبار و سلاحهاى جهنّمى در اختیار بیدادگران، دُزدان و غارتگران حقوق مظلومان قرار دهد، مشروع نیست. تجارتى که مواد زیان بخش همچون هرویین، تریاک، مشروبات الکُلى و امثال آن را ترویج کند و گسترش دهد جایز نیست. تجارتى که حق تولید و توزیع و آزادى انتخاب شغل را از دیگران بگیرد حلال نیست. تجارتى که توأم با رشوه خوارى و رباخوارى باشد، جنگ با خدا و پیامبر است. تجارتى که همراه با کم فروشى و گرانفروشى باشد، مورد تأیید اسلام نیست. تجارتى که از گرفتارى و ناچارى مردم سودجویى کند خداپسندانه نیست. خرید و فروشى که مواد آلوده و پاک نشدنى، مردار، سگ، خوک و امثال آن را در اختیار انسانها بگذارد مورد تأیید نیست. تجارت با اموال مسروقه و غارت شده جایز نیست و خریدار و فروشنده وظیفه دارند، مال را به صاحب اصلى آن برگردانند. نظام جمهورى اسلامى که برخاسته از نظام عقیدتى اسلام است، خود را موظّف مى داند در روابط بین المللى و فعالیتهاى داخلى در چهارچوب قوانین زندگى ساز آن رفتار نماید. روابط بازرگانى مثل دیگر روابط در صورتى مورد قبول نظام است که: 1 ـ به استقلال سیاسى، فرهنگى و اقتصادى مسلمین ضربه نزند. 2 ـ زمینه سلطه تدریجى بیگانگان برکشورهاى اسلامى را فراهم نیاورد. 3 ـ تصرّف بى جهت در اموال دیگران، «اکل مال بالباطل» نباشد. 4 ـ معاملات به شیوه «غررى» و قمارآلود انجام نگیرد. 5 ـ کمک به بیدادگران و تقویت ظالمان نباشد. 6 ـ حق تولید و تجارت دیگران را سلب نکند. 7 ـ همراه با رباخوارى و احتکار نباشد. 8 ـ کالاى تجارى، مواد زیانبخش و ابزار گمراه گرى عقیدتى و اخلاقى مثل برخى فیلم ها و نشریات نباشد. 9 ـ با رضایت طرفین معامله انجام گیرد. 10 ـ تقلّب و غشّ در کالا و بها راه نیابد. نکات یاد شده بخشى از اصول حاکم بر بازرگانى اسلامى است که، جمهورى اسلامى به آن پاى بند است. علاوه بر اصول مزبور، در اسلام براى برقرارى روابط اولویت هایى تعیین شده است. جمهورى اسلامى، کشورهاى اسلامى، شرکت هاى مسلمان و اشخاص مسلمان و کشورهاى همسایه و ممالکى که انگیزه و سابقه سلطه جویى نداشته باشند، در شرایط مساوى بر دیگران مقدم مى داردو به خاطر پاسدارى از اصول مکتبى خود منافع اقتصادى فراوان را نادیده مى گیرد و زیانهاى مادى را تحمّل مى کند و این شعار را از امام على علیه السلامآموخته است که: اَلْمَنیَّةُ وَلاَ الدَّنِیَّةُ، التَّقَلُّلُ وَلاَ التَّوسُّلُ. مرگ آرى، زبونى هرگز، فقر آرى، وابستگى هرگز! بازرگانان مسلمان و دست اندرکاران تجارت در دیگر کشورهاى اسلامى هم همین انتظار مى رود که اهداف عالى قوانین ارزشمند اسلام را در نظر داشته باشند و کار تجارت را در چهارچوب اصول مکتبى و قوانین اسلامى انجام دهند، بلکه همچون بازرگانان صدر اسلام تجارت را راهى براى تبلیغ اسلام و رهایى بشریت از چنگال شرک و فساد بشناسند. در این دفتر آیه اى از قرآن کریم، وچهل حدیث درباره تجارت تقدیم مى گردد. باشد که سخنان رسول خدا صلی الله علیه و آلهو امامان معصوم علیه السلام بر سقف بازار همچون چهلچراغ بدرخشد. ان شاءاللّه تجارت ازدیدگاه قرآن قالَ اللّه ُ تَبارِکَ وَتَعالى: یا أَیُّهَا الَّذَینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمَوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ اِلاّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ. خداوند متعال فرمود: هان اى مؤمنان ! اموال یکدیگر را بى جهت مصرف نکنید مگر تجارتى که با رضایت طرفین باشد... سوره نساء / آیه 29
گزینش چهل حدیث از مجموعه سخنان حکیمانه پیشوایان معصوم علیهم السلام مثل انتخاب چند گوهر از گنجینه عظیم جواهراتى است که هر یک از دیگرى قیمتى تر و چشمگیرتر و دلرباتر است. کارى است دشوار، امّا محدودیّت «چهل حدیث»، خواه ناخواه این انتخاب سخت را بر انسان تحمیل مى کند. بارى ... وقتى به کلمات نورانى و سرشار از حکمت ائمّه اطهار علیهم السلامنگاه مى کنیم، با یک دنیا «بصیرت» و «معرفت» و «هدایت» روبه رو مى شویم. بى جهت نیست که خداوند، آنان را «چراغ هدایت» قرار داده و کلامشان را «نور» و پیامشان را مایه رشد و تربیت ساخته است. * * * زندگى، راهى است که باید پیمود. در این مسیر، با انسانها، پدیده هاى اطراف، حرفها، روحیّه ها، صفات و خصلتها، خوبیها و بدیها و ... مواجه مى شویم. اگر بخواهیم راه را درست طى کنیم و به «مقصد» برسیم، باید به «علامت»ها و «نشانه»ها توجّه کنیم. اگر چشم دل بگشاییم، جهان هستى سراسر آیه و علامت است، که هدف و مقصود و مقصد را نشان مى دهد. خود قرآن، از «آیات» تشکیل شده است و در ضمن همین آیات شریفه، آیه ها و نشانه هایى را فرا روى بشر قرار مى دهد. چقدر «و مِنْ آیاته ...» در قرآن است، و نیز «وَآیةٌ لهم». اینها همه براى گشودن چشم بصیرت انسانها به روى نشانه ها و علائم است تا هدف را گم نکنند و بیراهه نروند. و اگر با وجود این همه «آیه» کسانى راه را گم مى کنند، باید ریشه را در کورى چشمِ «آیه بین» جستجو کرد. این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود هر که فکرت نکند، نقش بود بر دیوار * * * آنچه در این مجموعه پیش روى شماست، اغلب نشانه هایى در وادى مسائل اخلاقى، تربیتى و اجتماعى است. با مرورى بر احادیثى که واژه هایى همچون «آیه»، «علامت»، «علامات»، «دلیل»، «یُستَدلّ»، «اَماره»، «یُعرف» و ... داشت ـ که تعداد آنها بسیار زیاد بود ـ و نیز احادیثى که بدون آن تعبیرها، بیان کننده نشانه و علامتى درباره کسان، گروهها، صفات و موضوعاتى بود، این «چهل گوهر» را برگزیده، تقدیم شما شیفتگان معارف وحى و هدایتهاى «اهل بیت» داشتیم. باشد که در پرتو جلوه هاى این سخنان آسمانى، در راه زندگى، مشعل به کف و بینا و هوشیار، گام نهاده، مسیر رشد و کمال را طىّ کنیم.
پیشکشِ یک تار گیسوى شما: اى محسن! اى اصغر! اى قاسم! رُقَیّه و سُکَینه علیهم السلام!
طلیعه باسم رب الزهراء علیهاالسلام
تربیت اسلامى فراهم کردن زمینه هاى رشد و شکوفایى دائمىِ همه استعدادهاى انسان در جهت کمالات الهى ـ انسانى است. از این رو، با توجه به این تعریف، خواهیم دانست: 1 ـ تربیت امرى تحمیلى نیست، بلکه زمینه سازى است. 2 ـ تربیت امرى موقت نیست، بلکه دائمى است. 3 ـ تربیت امرى یک بُعدى نیست، بلکه چند بُعدى است. 4 ـ تربیت امرى بى هدف نیست، بلکه هدفدار است. همچنین مثلثِ مربى و مُتَرَبّى (فرد مورد تربیت) و تربیت نیز مستلزم چند چیز است: أ. شناخت مربى از متربى؛ ب. شناخت مربى از محیطهاى تربیت؛ ج . شناخت مربى از عوامل و موانع تربیت؛ د. شناخت مربى از اصول، مراحل و روشهاى تربیت؛ ه . شناخت مربى از مشکلات و راه حلهاى تربیتى؛ و. پذیرش فکرى و عملى و عاطفىِ مربى از سوى متربى. در این میان، پیشوایان دینى که از سرچشمه فیاض علم و حکمت خدا ـ این آفریدگار آدمیان و نخستین مربى مردمان ـ نوش کرده اند، مى توانند الگوى بسیار شایسته اى براى ما در امر تعلیم و تربیت باشند و ما را در این راه یارى دهند.
خدواند تبارک و تعالى مى فرماید: و ما اراده کردیم که بر مستضعفان منّت گذارده و آنها را پیشوایان مردم قرار دهیم و وارث ملک و جاه فرعونیان گردانیم.
خداوند در نظام آفرینش نوش و نیش را درهم آمیخته و رنج و راحت را توأم کرده و غم و شادى را همسایه قرار داده است. همیشه در کنار تنگناها، گشایشى وجود دارد و پس از شدّتها دوران رهائى و نجات فرا مى رسد و بر اثر صبر، نوبت ظفر آید. سخن زیباى قرآن: اِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا، براستى همراه با دشوارى، آسانى است. این سنّت الهى تنها در زندگى فردى جریان ندارد و مخصوص یک بُعد از ابعاد زندگى فرهنگى، اقتصادى، درمانى و خانوادگى انسان نیست، بلکه در نظام جامعه و در سطح جهانى هم این سنّت و الهى نمود دارد و وعده خدا بر این است که مستضعف مؤمن و نیکوکار، مورد لطف و محبت الهى قرار گیرند و رهبران زمان و وارثان زمین شوند. انتظار ظهور امام مهدى(عج) برخاسته از رهنمودهاى زندگى ساز اسلام عزیز است که سنّت جارى الهى در نظام خلقت پشتوانه آن است. انتظار مهدى موعود، از یک سو روح یأس و نومیدى را خنثى نموده و آینده اى روشن فراروى انسان ترسیم مى کند و سپیده سحر ایمان و آزادى را نوید مى دهد و جشن با شکوه مرگ بیداد را یاآور مى شود؛ و از سوى دیگر انسان را به خود سازى و اصلاح خویش فرا مى خواهد. انتظار رهبرى عادلانه الهى، منتظران را به عدالت و عبودیّت خدا دعوت مى کند و نسبت به هرگونه کفر و ظلم و عصیان هشدار مى دهد. چهل حدیث انتظار که در این دفتر گرد آمده است، چهل پرتو نور بر زندگى شیفتگان حضرت مهدى(عج) مى افکند و چهل شعله امید در قلب پاسداران عدالت بر مى افروزد و مسئولیّت بزرگ منتظران را یادآور مى شود. قیام مهدى آل محمّد(عج) از حقایق قطعى جهان است و از مسائل مورد اتّفاق دنیاى اسلام، بلکه پیروان دیگر ادیان آسمانى نیز در انتظار مُصلح آسمانى به سر مى برند. برداشتهاى ناقص و نادرست درباره امام مهدى(عج) و مسأله انتظار در برخى اذهان وجود دارد، که تنها با مطالعه گفتار معصومین علیهم السلام و منابع معتبر اسلامى اصلاح مى گردد. امید است خوانندگان گرامى در تابش آفتاب حدیث با امام عصر(عج) و مسأله انتظار، بهتر و بیشتر آشنا شوند و در راه استقرار نظام عدل اسلامى به رهبرى آن حضرت گام بردارند. انشاءالله
درکتاب (جامع الاخبار ) چنین آمده است که پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند : هرکس یک مرتبه برمن صلوات بفرستد ،آن دو ملکی که محافظ رفتار و اعمال او هستند ،تا سه روز هیچ گناهی برای او نمی نویسند .
سنگینی نامه ی اعمال با صلوات درکتاب شریف ( ثواب الاعمال و عقاب الاعمال )چنین نقل شده است : حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) از پدر خود و از پدران خود (علیه السلام) روایت شده است که پیامبر (صلی الله علیه وآله)فرمودند : « من درروز قیامت درکنار ترازوی سنجش اعمال هستم . هرگاه کسی که گناهش زیاد و برثوابش گران باشد ،صلوات هایی را که برمن فرستاده آنها را بیاورند ،آن صلوات ها حسنات او را ثیقل گرداند و از جهنم نجات یابد .
هر پسر و دخترى که پا به دوران جوانى مى گذارد، بزرگترین آرزویش ازدواج و ایجاد کانون گرم و پر مِهر خانواده است، تا یار و مونس و محرم راز پیدا کند و از نعمت زندگى مشترک زناشویى، استقلال و آزادى بیشترى بهره مند گردد. پسران و دختران جوان سعادت خود را در سایه زندگى مشترک جستجو مى کنند. چنین میلى بطور طبیعى و فطرى در انسانها وجود دارد و نمى توان از آن صرف نظر کرد. آرى بزرگترین پناهگاه مطمئن براى جوانان، کانون گرم خانوادگى است که مى توانند اضطرابهاى درونى خود را در آن به اطمینان، استقامت و آرامش تبدیل کنند و غمها و نگرانیهاى خود را از یاد ببرند. امر ازدواج و تحقّق آن در جامعه باید براى همه کس آسان باشد. چرا که این امر یک ضرورت حیاتى است، مانند آب و نان که در هر جامعه اى از همه کالاها ضرورى تر و مهم تر است. ولى متأسفانه در جامعه امروزى ما روز بروز بر تشریفات، سنگینى مهریّه ها، اسرافها و تجمل گرایى ها افزوده مى شود! که تحمّل پى آمدهاى آن براى عموم افراد جامعه دشوار و چه بسا براى بعضى غیر ممکن مى باشد، و پدر و مادران هم هیچ توجّهى به این امر مهّم نمى کنند. بلکه بعضى از پدران و مادران با رقابتهاى غلط، فرزندان خود به ویژه دختران جوان خود را به سوى بدبختى سوق مى دهند. دخترى که هنوز در سنین نوجوانى بسر مى برد و در اوّل راه است، مادران باتوقعّات زیاد، آن هم نامعقول و غیرممکن، باعث تباه شدن دو انسانى که به هم پناه مى آورند، مى شوند. مادران بجاى اینکه دختران خود را به سازگارى، ساده زیستى و ارزشهاى انسانى راهنمایى کنند، تشریفات و زرق و برق ظاهرى را در چشم فرزند جوان خود بزرگ جلوه مى دهند. جاى بسى تأسف است که پرده هاى ضخیم غفلت و نادانى چشم و گوش و دل برخى افراد ظاهر بین را چنان بسته است که همه ارزشها و سعادت و عاقبت و عافیت و راحتى فرزندان خود را در سایه پول، تجّمل و ژست و خوش تیپ بودن و حسن قیافه مى جویند! شگفتا که اینان راه شقاوت مى پویند!. ما بهترین راه و روش زندگى را در کلام و عمل پیامبر صلی الله علیه و آلهو خاندان پاکش مى یابیم و احکام اسلام را روشنترین آینه زندگى سعادتمند مى بینیم پس بهتر آن است که به آیین اسلام روى آوریم و سیره رهبران آسمانى آن را سرمشق زندگى خود سازیم تا شاید از فتنه هاى روزگار در امان باشیم. فتنه مى خیزد از این طاق مُقرنَس، برخیز تا به میخانه پناه از همه آفات بریم! «حافظ» دفترى که در پیش روى شما عزیزان قرار دارد حاوى چهل حدیث نورانى و راهگشا از پیشوایان معصوم علیهم السلام است. مترجم بنابر وظیفه خود، این مجموعه را گزینش، تنظیم و ترجمه کرده و تحت عنوان چهل حدیث «ازدواج» به همه جوانانى که در اوّل راه زندگى اند، تقدیم مى نماید. خوانندگان گرامى در این دفتر کوچک، اهمیّت، آداب و آثار ازدواج در اسلام را در آینه کلام روشن راهبران الهى راه زندگى مشاهده مى کنند. و پیداست که هیچ سخنى والاتر از کلام این بزرگان نیست. و ما هر راه دیگرى را که نشان دهیم به روشنى راه آن پیام آوران سعادت ابدى بشر نخواهد بود. و مردم ما به خوبى این حقیقت را مى دانند و به حرف هیچ حکیم و دانایى به اندازه سخن پیشوایان معصوم خود، دل نبسته اند و نخواهند بست و ایمان دارند که: «کلامُکُمْ نورٌ وَ امرُکُمْ رُشدٌ ...».
از دعاهاى بسیار معروف است،علاّمه مجلسى رحمة اللّه فرموده:این دعا از بهترین دعاهاست و دعاى خضر پیمبر است.امیر المؤمنین علیه السّلام آن را به کمیل که از خواصّ اصحاب آن حضرت بود آموخت و نیز فرموده:در شبهاى نیمه شعبان و در هر شب جمعه خوانده میشود،و برای کفایت از گزند دشمنان و گشوده شدن درهاى روزى و آمرزش گناهان سودمند است.شیخ طوسى و سیّد ابن طاووس آن را در کتابهاى دعاى خود آوردهاند و من متن این گنجینه ملکوتى را از«مصباح المتهجه»روایت مینمایم و آن دعاى شریف این است: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ وَ بِقُوَّتِکَ الَّتِی قَهَرْتَ بِهَا کُلَّ شَیْءٍ وَ خَضَعَ لَهَا کُلُّ شَیْءٍ وَ ذَلَّ لَهَا کُلُّ شَیْءٍ وَ بِجَبَرُوتِکَ الَّتِی غَلَبْتَ بِهَا کُلَّ شَیْءٍ وَ بِعِزَّتِکَ الَّتِی لاَ یَقُومُ لَهَا شَیْءٌ وَ بِعَظَمَتِکَ الَّتِی مَلَأَتْ کُلَّ شَیْءٍ وَ بِسُلْطَانِکَ الَّذِی عَلاَ کُلَّ شَیْءٍ وَ بِوَجْهِکَ الْبَاقِی بَعْدَ فَنَاءِ کُلِّ شَیْءٍ وَ بِأَسْمَائِکَ الَّتِی مَلَأَتْ (غَلَبَتْ) أَرْکَانَ کُلِّ شَیْءٍ وَ بِعِلْمِکَ الَّذِی أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الَّذِی أَضَاءَ لَهُ کُلُّ شَیْءٍ خدایا از تو درخواست میکنم،به رحمت که همهچیز را فرا گرفته،و به نیرویت که با آن بر هرچیز چیره گشتى و در برابر آن هرچیز فروتنى نموده و همهچیز خوار شده و به جبروتت که با آن بر همهچیزى فائق آمدى و به عزّتت که چیزى در برابرش تاب نیاورد و به بزرگیات که همهچیز را پر کرده و به پادشاهیات که برتر از همهچیز قرار گرفته،و به جلوهات که پس از نابودى همهچیز باقى است و به نامهایت که پایههای همهچیز را انباشته و به علمت که بر همهچیز احاطه نموده،و به نور ذاتت که همهچیز در پرتو آن تابنده گشته،
قالَ اللّه ُ تَعالى: «وَالسّابقونَ السّابِقونَ اُولئک المُقرَّبون فى جنّات النعیم» و سبقت گیرندگان، مقدم اند آنانند همان مقربان [خدا] در باغستانهاى پر نعمت.
کلمه شیعه بمعناى پیرو، تابع و مطیع است. این کلمه در قرآن نیز بکار رفته است، خداوند متعال فرمود: «وَاِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لإبْرَاهِیم» . منجمله از شیعیان حضرت نوح، ابراهیم است. پیامبر گرامى اسلام صلی الله علیه و آلهنیز آنرا براى پیروان على علیه السلام بکار برده است. نقل شده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهشبى در مسجد براى اصحابش صحبت مى کرد که فرمود: هنگامى که انبیاء سابق را یاد مى کنید بر آنان درود بفرستید و هنگامى که پدرم ابراهیم را یاد کردید ابتدا بر او درود بفرستید و بعد بر من صلوات بفرستید. اصحاب سؤال کردند ابراهیم از کجا به این مقام رسیده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهفرمود: بدانید شبى که من به معراج رفتم وقتى به آسمان سوم رسیدم منبرى از نور نصب شد که من بالاى آن رفتم و ابراهیم یک پله پائین نشست و تمام انبیاء گذشته دور منبر نشستند در این هنگام على در حالى که سوار بر شترى از نور بود وارد شد که صورت او مثل ماه مى درخشید و اصحاب و یاران او در اطراف او همانند ستاره نورانى بودند. حضرت ابراهیم گفت: اى محمد این کدام پیامبر بزرگ یا فرشته مقرّب است؟ گفتم او برادر و پسر عم و داماد من و وارث علم من على ابن ابیطالب است او پیامبر و فرشته نیست حضرت ابراهیم سؤال کرد اینها که اطراف اویند چه کسانى هستند گفتم شیعیان او هستند ابراهیم گفت: خدایا مرا هم از شیعیان على قرار ده، پس جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد «و اِنَّ من شیعته لابراهیم» حضرت ابراهیم از جمله شیعیان على بن ابى طالب است . بنابراین نام شیعه از قرآن گرفته شده و به گفته استاد محمدرضا حکیمى در کتاب ارزشمند حماسه غدیر این نام را خود پیامبر به شیعه داد و اصولاً اطلاق کلمه شیعه در تاریخ اسلام بر پیروان و دوستان على ابن ابیطالب نخستین بار به وسیله خود پیامبر اکرم صورت گرفته است، یعنى در زمان حیات پیامبر و پیش از پدید آمدن هر جماعت و فرقه اى . . در حدیث دیگر رسول گرامى اسلام در عظمت و ارزش و مسئولیت شیعه بودن چنین فرمود: خداوند به کسى که محبت پیشوان از خاندان مرا عنایت کرد پس او به خیر دنیا و آخرت رسیده است پس تردید نداشته باشد که او در بهشت خواهد بود. در دوستى اهل بیت من بیست ویژگى وجود دارد که ده ویژگى در دنیا است و ده ویژگى در آخرت. امّا ویژگى دوستان اهل بیت در دنیا عبارتست از: زهد، حرص ورزیدن بر علم، پاکدامنى و تقواى دینى، رغبت در عبادت خدا، توبه قبل از مرگ، نشاط در شب زنده دارى و مأیوس شدن از آنچه در دست مردم است، پاسدارى از فرمان پروردگار بزرگ و با عظمت، دشمن با دنیا پرستى و سخاوت. اما ویژگى هاى آخرت: دفترى براى او گشوده نمى شود، میزان و ترازوى بررسى اعمال براى او نصب نمى گردد، کتاب او به دست راست او داده مى شود، برائت از آتشى براى او ثبت گردیده است، رو سفید خواهد بود، به زیورهاى بهشتى آراسته مى گردد، براى صد نفر از خاندانش شفاعت مى کند، خداوند با نظر رحمت به او مى نگرد، تاج فرشتگان بر سر دارد، و در نهایت بدون حساب وارد بهشت جاویدان مى گردد سپس فرمود: آفرین بر دوستان خاندانم . . بنابراین بر ما شیعیان است که ابتدا سپاسگزار این نعمت بزرگ بر خود باشیم و همیشه و همه جا شاکر پروردگار متعال باشیم که خداوند ما را از دوستان و شیعیان اهل بیت علیهم السلام قرار داده است که هرچه شکر کنیم از عهده شکر آن بر نخواهیم آمد. دوم اینکه سعى کنیم همانطور که آنان فرمودند باعث زینت آنان باشیم یعنى سعى کنیم در گفتار و کردار و تفکر و اندیشه و ... اگر نمى توانیم مثل آنان باشیم حداقل شبیه آنان باشیم. بامید اینکه روز بروز با الهام گرفتن از قرآن و فرهنگ اهل بیت: خود را به آنان نزدیکتر کنیم، این چهل درّ گرانبها از میان صدها درّ ارزشمند انتخاب گردید تا با مطالعه و بکار بستن آنها بتوانیم با عظمت و ارزش و مقام و وظائف خود که شیعه هستیم آشناتر شده و رستگار شویم.
۱- اَلْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَدَنا فى تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ فى سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فى اَرْکانِهِ، وَاَحاطَ بِکُلِّ شَىْءٍ عِلْماً وَهُوَ فى مَکانِهِ وَ قَهَرَجَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ،حَمیداً لَمْ یَزَلْ،مَحْموداً لایَزالُ(وَمَجیداً لایَزولُ)، وَمُبْدِئاً وَمُعیداً وَ کُلُّ أَمْرٍ إِلَیْهِ یَعُودُ.
۱- ستایش خدای راسزاست که دریگانه گی اش بلند مرتبه و درتنهائی اش به آفریدگان نزدیک است. سلطنتش پر جلال و در ارکان آفرینش اش بزرگ است، بر همه چیز احاطه دارد بی آنکه مکان گیرد و جابه جا شودو برتمامی آفریدگان به قدرت و برهان خودچیره است.همواره ستوده بوده وخواهدبود، مجدوبزرگی اوراپایانی نیست آغاز و انجام از او و برگشت تمامی امور به سوی اوست.
اصلاً یه جا ازش پیدا کن بگه اگر تو با همسایه ات یا هرکسی ،انسانی رفتار کنی بهشت بهت واجب میشه،عمراً….
شبهه
بنظرم راههای بسیارکم دردسری برای اینکه من وتو رو از سرشون واکنند و راحت به حکومت معنوی شون(قدرت مداری و سلطه دینی) ادامه بدن پیدا کردن
شما جای جای مفاتیح رو که نگاه کنی پر از وعده های اینطوریه ….اصلاً یه جا ازش پیدا کن بگه اگر تو با همسایه ات یا هرکسی ،انسانی رفتار کنی بهشت بهت واجب میشه،عمراً…. ولی پر از اینه که اگه صد رکعت نماز با فلان شرایط بخونی چه و چه….مهم نیست که شکل چیزی که گفتن چیه ،موضوع اینجاست که دنبال نخود سیاهیم……
نباید رشد فکری و عقلی داشته باشیم،باید طوری زندگی کنیم که در یه دایره دور خودمون بچرخیم …
پاسخ :
یکی نیست به اینها بگه سوراخ دعا رو گم کردین مفاتیح که جای این مسائل نیست جای این حرفها تو کتابهای اخلاقه و اونجا پره از این مطالب ، ببینیم قرآن در این مورد چه می فرماید:
«شناخت انسان»، مبناى هر کار فکرى، اخلاقى، تربیتى و اجتماعى است که نسبت به «فرد» یا «اجتماع»، انجام مى گیرد. جهان درون و دنیاى روح بشر، بسیار شگفت، پیچیده و اعجاب انگیز است و بحق، «انسان، موجود ناشناخته» است. نَوَسانات روحى، آرامشها و اضطرابها، انگیزه ها و تغییراتِ رفتارى و واکنشهاى اجتماعى، هنجارها و ناهنجاریها در خصلتها و عملها، همه و همه ریشه در همان «روان» و «قلب» انسان دارد. علوم تربیتى و مباحث اخلاقى نیز، بطور عمده بر شناخت روح و روان و تأثیر و تأثّر انسان از محیط و عوامل درونى و بیرونى مبتنى است. اینها سبب مى شود که به این بُعد حسّاس و سرنوشت ساز، توجّه بیشترى معطوف گردد.
* * *
بى آنکه «روان شناسى» غرب و اصطلاحات و مباحث این رشته علمى مرعوبمان کند، و بى آنکه بخواهیم از ارزش آن بگذریم، معتقدیم چه در مباحث نظرى روانشناسى و روانکاوى و چه در شیوه هاى عملى و سامان بخشى هاى رفتارى، «مکتب وحى» غنى تر و عمیق تر است. در مراجعه به گنجینه هاى عظیم روایات، به گوهرهاى بس نفیس و ارزشمندى برمى خوریم که خیره کننده دلها و دیده هاست. دید روان شناسانه به متون روایى، جلوه هاى بیشترى از غناى دستاوردهاى وحى را نشان مى دهد. خودشناسى، هم مقدّمه «خداشناسى» است، هم زمینه سازِ «خداپرستى». و هر که خود را نشناسد، به مقتضاى احادیث، از شناخت دیگران و دیگر چیزها ناتوان تر است، چرا که «کتاب نفس» همواره پیش روى انسان و در معرض چشم بیناى اوست. کسانى که کار تربیتى مى کنند، بى نیاز از این «شناخت» نیستند. براى آنان هم که در مسیر اخلاق گام بر مى دارند، آگاهى از خفایا و زوایاى روحى، یک ضرورت است. پس نیازى به بیان اهمیّت روان شناسى نیست. امّا، از آنجا که امامان معصوم علیهم السلام، مربّیان روح و معلّمان حکمت و الگوهاى رهروى و مشعلهاى راهنمایى اند، کلامشان نیز در این میدان، مرز درستى و نادرستى است. به همین خاطر، به آستان احادیث اهل بیت علیهم السلامروى مى آوریم و از این خرمن پربار بهره مى گیریم و بى واسطه، به سرچشمه رسیده و زلال معارف را مى نوشیم و بى واسطه، از درخت معرفت، میوه مى چینیم ...
بسم اللّه الرحمن الرحیم تشنگى دل و جان ما را معارف اهل بیت علیهم السلام سیراب مى کند. گنجینه پایان ناپذیر کلمات ائمّه، از سرمایه هاى عظیم و ماندگارى است که به همّت عالمان بزرگ و راویان گوهرشناس، ثبت و ضبط و ذخیره سازى شده است و ما اینک پس از قرنها که از دوران آن اولیاى الهى مى گذرد، توفیق بهره بردن از آن را داریم. در این میان، سخنان امیر بیان و خورشید حکمت و هدایت و پیشواى عدالت، حضرت على امیرمؤمنان علیه السلام از درخشندگى و بلاغت و جلوه خاصّى برخوردار است و بسیارى از بزرگان دانش و ادب، در طول این چهارده قرن، از چشمه زلال «حکمتهاى علوى» سیراب شده اند و به انتقال آن جرعه هاى جان بخش به کام تشنگان معارف پرداخته اند. سخنان امام على علیه السلام آن چنان عمیق، زیبا، کاربردى و فصیح است که چشم دل را مبهوت مى سازد. گویا آن حضرت، ناظر به همه ادوار و به تناسب همه مخاطبان و دردها و نیازها، راه حل و درمان ارائه فرموده است. از این رو کلمات حضرتش دلنشین و روح پرور و مایه عبرت و سرمشق زندگى است. بارى... آنچه پیش رو دارید، قطره اى از آن اقیانوس بى کران است. گهرهایى برگرفته از کلمات قصار آن پیشواى جاودانه، از کتاب «غررالحکم» است که با ترجمه و توضیحى مختصر، تقدیم مى شود. دسته گلى است معطّر، از بوستان باطراوت و همیشه سرسبز و خوشبوى معارف علوى. سعى شده است کلماتى برگزیده شود که بیشتر حالت کاربردى و نقش آفرینى در رفتار روزمرّه و صحنه هاى زندگیمان داشته باشد، با توضیحاتى روان و خودمانى، که بیشتر و بهتر بتواند با مخاطبان و خوانندگان، رابطه برقرار سازد. باشد که فروغ کلام مولا، زوایاى تاریک زندگى ها و دلهایمان را روشن سازد و در سایه سار رهنمودهاى حضرتش، «راه» را روشن تر ببینیم و «هدف» زندگى را از یاد نبریم... چنین باد.
به نقل ازکافی شریف امام صادق علیه السلام فرمود تفقهوا فی الدین فانه من لم یتفقه منکم فی الدین فهو اعرابی دین را خوب بفهمید زیرا هرکه دین را خوب نفهمد بیابانی است. درگذشته عربهای صحراگرد درجهل ونادانی وعدم اطلاع ازدین مشهور بودندواینجا حضرت کسانی را که از معارف دین دور هستند را تشبیه به عرب جاهل می کند اگرچه درامکانات پیشرفته دنیا باشد.
“دوران افول و عقب ماندگی ملتها زمانی شروع شد که ; جای اندیشیدن را “تقلید” , جای تلاش و کوشش را “بلند کردن دستها بسوی آسمان” (دعا), جای فکر کردن به آرزوهای بزرگ را “قناعت” و جای اراده برای رفتن و رسیدن را “قسمت” گرفت ….“
فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار میباشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد میباشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: "فاطمه سرور زنان جهانیان است". اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثالزدنی میباشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیدهی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمیباشد و در تمامی اعصار جریان دارد. لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر مینمایند.
در بهمن ماه1364درحالیکه مردم ایران جشنهای پیروزی انقلاب اسلامی را برگزار می کردند،رزمندگان اسلام در یک عملیات حیرت انگیز، شهر ساحلی فاو را در منتها الیه جنوب عراق تصرف و ارتباط عراق را با آبهای خلیج فارس قطع کردند. طراحی و فرماندهی عملیات از چنان دقت بالایی برخوردار بود که دشمنان ایران را عملاً در انزوا قرار داد. برای چندمین بار بود که ائتلاف جهانی علیه ایران واقعاً از درک ایران عاجز مانده بود. فرماندهان ایران چگونه توانسته بودند با وجود ماهواره های جاسوسی، هواپیماهای جاسوسی آواکس و ... عملیات به این بزرگی و عظمت را طراحی و اجرا کنند،
شهادت حضرت فاطمه زهراء (س) واقعیتى است که منابع حدیثى و تاریخ شیعه و سنّى بر آن گواه است. برخى به علت عدم آشنائى با حدیث و تاریخ، در این واقعیت تردید نمودهاند. از اینرو گوشهاى از شواهد این مصیبت بزرگ را تنها از منابع معتبر اهلسنّت تقدیم پویندگان حق و حقیقت مىنمائیم.
* * *
قال رسول اللَّه (ص): «… فتکون اوّل من یلحقنى من اهل بیتى فتقدم علىّ محزونه مکروبه مغمومه مقتوله ».
(فاطمه) اولین کسى از اهلبیتم مىباشد که به من ملحق مىگردد، پس بر من وارد مىشود، محزون، مکروب، مغموم، مقتول…
خدایى را حمد و سپاس گویید که به خاطر عظمت و نورش، هر که در آسمانها و زمین است به سوى او وسیله مى جوید، و ما وسیله او در میان مخلوقاتش و خاصّان درگاه و جایگاه قدس او و حجّت غیبى و وارث پیامبرانش هستیم.
تهران - ایرنا - حضرت آیت الله خامنه ای درباره محدثه، یکی از القاب فاطمه زهرا (س) فرمود: محدثه یعنی فرشتگان بر او فرود می آمدند، با او مانوس می شدند و با او سخن می گفتند.
درباره زهرای اطهر سلام الله علیها، هرچه انسان بیشتر فکر کند و در حالات آن بزرگوار تدبر کند، بیشتر دچار شگفتی خواهد شد.
انسان نه فقط از این جهت تعجب می کند که چطور یک انسان در سنین جوانی می تواند به این رتبه از کمالات معنوی و مادی نایل شود - که البته این، خود یک حقیقت شگفت انگیز است - بلکه بیشتر از این جهت در عجب است که اسلام با چه قدرت عجیبی توانسته است تربیت والای خود را به حدی برساند که یک زن جوان، در آن شرایط دشوار بتواند این منزلت عالی را کسب کند!
امروزه جهت پاسداشت مقام بزرگان و اندیشمندان هر کشوری، راههای گوناگونی در پیش گرفته میشود. از برگزاری جلسات و همایشهای متعدد – جهت نقد و بررسی و ترویج آراء و اندیشه – تا نامگذاری کوچهها و خیابانها به اسم و القاب آنها. از اینرو، همه روزه با اسامی گوناگونی در سطح شهر برخورد میکنیم. شخصیتهای مشهور در زمینههای مختلف علمی، هنری و یا حتی ورزشی. اما آیا تا به حال از خودمان سؤال کردهایم که این نامآوران چه کسانی بودهاند؟ چه افکاری داشتهاند؟ آیا برای ما قابل پذیرش هستند؟
اسامی این مشاهیر را در کتب درسیمان بارها مرور کردهایم. بارها در تاریخ ادبیات، شرح حال زندگی آنان را خوانده و با آثارشان آشنا شدهایم. اما آیا تاکنون، به مطالعه دقیق و بررسی اندیشه و نظرات آنها پرداختهایم؟
و مساجد ویژه خداست، پس هیچ کس را با خدا مپرستید،(نپرستید)
(چکیده)در پاسخ باید گفت :
اولا : اشکال کننده توجه ندارد که معنی صحیح « فَلا تَدْعُوا » چیست؟ و ما در ادامه ثابت خواهیم کرد که معنی آن « پرستش نکنید » است، و نه، خواندن و ندا کردن.
ثانیا : درخواست از دیگری با پرستش غیر خدا فرق دارد و خداوند در قرآن آنرا مجاز دانسته و تائید می فرماید. و ما در ادامه آنرا ثابت خواهیم کرد.
ثالثاً : هیچ مسلمان بی سوادی هم پیامبر خدا را نمی پرستد.
رابعاً : این نمازی است که رسول خدا زمانی که آیات خدا بر ایشان نازل شد و مردم را امر به نماز خواندن فرمود، از ایشان پرسیدند : چگونه باید نماز بخوانیم؟ فرمودند : « صلوا کما رایتمونی اصلی »= آنگونه نماز بخوانید که می بینید من نماز می خوانم، ایشان نماز خواندند و مسلمانان یاد گرفتند. اگر اشکالی می بود ایشان آنگونه نماز نمی خواندند. «و لکم فی رسول الله اسوه حسنه»= رسول خدا برای شما بهترین نمونه و الگو هستند.
می بینیم که در این آیه صراحتا خداوند می فرماید که حضرت مریم را بر تمام زنان جهان برتری داده است، جایگاه حضرت فاطمه نیز بسیار والاست اما چرا از خدا هم جلوتر می زنیم؟!
اول یک تلنگر :
سئوال کردن را یاد بگیریم :
دونوع سئوال داریم:
۱- سئوال برای دانستن ، که خیلی خوب است و با عبارات زیبائی همراه است.
۲- سئوال برای اعتراض ، که کار مخالفان است و سئوال کننده در این حال نظر مخاطبش را قبول ندارد و می خواهد به او یاد دهد و بگوید که تو نمی دانی.
پس سئوال ابتدائی برای دانستن با قضاوت همراه نیست ولی سئوال اعتراضی با قضاوت و احیاناً ارشاد مخاطب همراه است.
زمانی علمای اهل تسنن مرحوم علامه امینی (صاحب کتاب الغدیر) را برای صرف شام دعوت میکنند. اما علامه امینی امتناع میورزد و قبول نمیکند. آنها اصرار میکنند که علامه امینی را به مجلس خود ببرند. به علت اصرار زیاد علامه امینی دعوت را میپذیرد و شرط میگذارد که فقط صرف شام باشد و هیچ گونه بحثی صورت نگیرد آنها نیز میپذیرند. پس از صرف شام یکی از علمای اهل سنت که در آن جمع زیادی از علما نشسته بود (حدود ۷۰ الی ۸۰ نفر) میخواست بحث را شروع کند که علامه امینی گفت: قرار ما این بود که بحثی صورت نگیرد.
اما باز آنها گفتند: پس برای متبرک شدن جلسه از همین جا هر نفر یک حدیث نقل کند تا مجلس نورانی گردد. ضمناً تمام حضار در جلسه حافظ حدیث بودند و حافظ حدیث به کسی گفته میشود که صد هزار حدیث حفظ باشد. آنان شروع کردند یکی یکی حدیث نقل کردند تا اینکه نوبت به علامه امینی رسید. علامه به آنها گفت:
شرطم بر گفتن حدیث این است که ابتدا همگی بر معتبر بودن یا نبودن سند حدیث اقرار کنید.
همه قبول کردند. سپس علامه امینی فرمود:
قال رسول الله (صلوات الله علیه و آله): من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه: هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.
چرا ۱۲۴ هزار نبی همه در خاورمیانه بودند (یعنی مثلث ایران، رم و مصر)، مگر مردم چین، ژاپن و هند و یا سرخ پوستان نبی نمیخواستند؟ تکلیف کسی که هیچ نبیای بر او نیامده چیست؟
پاسخ :
دونوع سئوال داریم :
۱- سئوال برای آگاهی و اطمینان قلب که این نوع سئوال مودبانه است.
۲- این نوع سئوال برای اعتراض ، و مخالفت بوده و همراه با عبارات غیر علمی و توهین و تحقیر همراه است.
پیشتر نیز به این سؤال پاسخهای مبسوطی ایفاد شده بود ، اما گویا دوباره به صورت شبهه در اذهان مطرح میشود. لذا نظر گرامیان به نکات ذیل جلب میگردد:
برگزیدهای از بیانات رهبر معظم انقلاب به مناسبت روز ملی ازدواج جوانان
خداوند از زن و مرد تنها خوشش نمیآید خدای متعال از زن و مرد تنها خوشش نمیآید، مخصوصا آنهایی که جوانند و بار اولشان است. مخصوص جوانها هم نیست. خدای متعال از زندگی مشترک و مزدوج خوشش میآید. آدم تنها، مرد تنها و زن تنها که همـه عمر را به تنهایی میگذراند، از دید اسلامی چیز مطلوبی نیست. مثل یک موجود بیگانه است در مجموعه پیکره انسانی. اسلام این طور خواسته که خانواده، سلول حقیقی مجموعه پیکره جامعه باشد نه فرد تنها.
بسم الله الرّحمن الرّحیم به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که دربارهی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند.
پس از معرفی خداوند، بندگان برگزیده خود را به مردم، آنچه بر عهده خلق می باشد، همانا تسلیم و پذیرفتن این معرفی است. درست همان وظیفه ای که در برابر شناخت خود خدا بر مردم بود، پس از آن، همان وظیفه نسبت به شناخت رسولان و حجج الهی بر عهده ایشان می باشد. احادیثی هم که در باب معرفتِ واجب بر انسان ها آمده است نوعاً خاص معرفه الله نیست. به عنوان مثال به این حدیث شریف از امام صادق (ع) که در فصل قبل آوردیم توجه فرمایید:
و از چیزى که به آن علم ندارى [بلکه برگرفته از شنیدهها، سادهنگرىها، خیالات و اوهام است] پیروى مکن زیرا گوش و چشم و دل [که ابزار علم و شناخت اند] موردِ بازخواست اند. (۳۶)
امام حسن مجتبی سلام الله علیه می فرمایند : عجیب است کار کسی که مراقب خوراک بدن خویش است امّا مواظب خوراک عقلی (یعنی اعتقادات) خودش نیست ، شکمش را از چیزهائی که برای وی مضرّ است می پاید ، امّا سینه اش را از آنچه که برایش ( برای اعتقادات و دینش ) مضرّ است نمی پاید . (یعنی به هر عقیده ای اجازه ی ورود و باور به روح و قلبش را می دهد)
انسان باید ورودی های اعتقادی خود را بیشتر بپاید . زیرا که :
بخش اول خلاصه مطالب : چرا کافران برخلاف مؤمنان دنیای آبادتری دارند؟!
خداوند انسانهای صالح را دوست دارد، لذا اگر خلافى کنند، فوراً آنان را با عذاب خود مىگیرد تا متذکّر شوند، لو تقوَّل علینا بعضَ الاقاویل لأخذنا منه بالیمیناگر پیامبر سخنى را که ما نگفته ایم به ما نسبت دهد، با قدرت او را به قهر خود مى گیریم (حاقّه ۴۴) همچنین اگر مؤمنین خلافى کنند، چند روزى نمى گذرد مگر آنکه گوشمالى مىشوند. امّا اگر کافران و نااهلان خلاف کنند، به آنان مهلت مىدهد و هرگاه مهلت آنها سرآمد، آنان را هلاک مىکند و اگر امیدى به اصلاحشان نباشد، خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر مىاندازد و به آنان مهلت مىدهد تا پیمانه شان پر شود. آنها که کافر شدند [و راه طغیان پیش گرفتند] تصور نکنند اگر به آنان مهلت مىدهیم، به سودشان است! ما به آنان مهلت مىدهیم فقط براى اینکه بر گناهان خود بیفزایند و براى آنها، عذاب خوارکننده است!
کلیدهای آسمانها و زمین از آن اوست؛ روزی را برای هر کس بخواهد گسترش می دهد یا محدود میسازد؛ او به همه چیز داناست.
کـلمـه (مـقـالیـد) به معناى مفاتیح (کلیدها) است ، و اثبات مقالید براى آسمانها و زمین دلالت دارد بر اینکه آسمانها و زمین گنجینه هایى هستند براى آنچه که در عالم به ظهور مى رسد، و آنچه از حوادث و آثار وجودى که به وقوع مى پیوندد. (یـبـسـط الرزق لمـن یـشـاء و یـقدر) - بسط دادن رزق ، به معناى توسعه آن است ، و (قـدر رزق ) بـه معناى تضییق آن مى باشد. و کلمه (رزق ) به معناى هر چیزى است که بقاء روزى خوار بدان ادامه یابد، و حوائجش را برآورد تا هستى اش استمرار یابد.
حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: پیروی شهوت از تمام گناهان نیرومندتر است. به اطاعتش تن در ندهید که فکر شما را از خدا باز می دارد.
منبع: فهرت غرر،ص187
حضرت امام حسین (علیه السّلام) فرموده اند: کسی که کاری را از راه گناه طلب کند امیدش زودتر فوت می شود و از آنچه می ترسد به آن سریع تر مبتلا می گردد.
منبع: بحار،ج17،ص149
حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: آنکس که ادب بر وی تحمیل شود، و تربیت، نفس سرکش او را مهار نماید گناهان او کم می شود. برعکس، آنکس که ادب و تربیت را کمتر بپذیرد گناهانش بسیار خواهد بود.
منبع: غررالحکم،ص645-634
حضرت امام رضا (علیه السّلام) فرموده اند: هروقت مردم به گناه تازه ای آلوده شوند خداوند آنها را به بلا تازه ای دچار می نماید.
حدیث هایی از پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم)
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلّم) می فرمایند:
برترین شما،نیکوترین شما از نظر اخلاق است؛ آنان که خود را آماده خدمت کرده و همنشین نوازند؛ با مردم انس می گیرند و مردم با آنان انس می گیرند.
منبع : اصول کافی،ج٢/ص١٠٢، حدیث١۶.
آفرین بر مردمی که جهاد کوچکتر را به پایان بردند وجهاد اکبر بر عهده ی آنان باقی مانده است. پرسیدند :« ای رسول خدا ! جهاد اکبر کدام است؟» فرمود:«جهاد با نفس.»
روایت از امام رضا صلوات الله علیه منقول است که حضرت فرمودند: روزی زین العابدین صلوات الله علیه در مسجد الحرام در حال عبادت بودند که دیدند شخصی در حالی که طواف کعبه میکند بلند میگوید: اللهم انی اسئلک الصبر. دارد فضرب بکتفه. امام زین العابدین علیه السلام با دست مبارک زدند به شانه همین شخصی که طواف میکرد. در ادامه روایت دارد. قال :سئلت البلاء. با این دعا از خدا تقاضای بلا می کنی.
ما سه نوع صبر داریم: صبر بر طاعت، صبر بر معصیت و صبر بر مصیبت. درخواست صبر، یعنی بلاهایی که سمت من می آید، تحملش را داشته باشم. معلوم می شود به سراغ خط بلا و مصیبت رفتهای و در آن خط داری کار می کنی و میخواهی پاد زهرش را بهدست بیاوری که کمتر تحت فشار باشی. حضرت به او فرمودند: سئلت البلاء. تو از خدا بلا می خواهی که می گویی: اللهم انی اسئلک الصبر.
آیتالله مجتبی تهرانی با انتقاد از افرادی که در همه موارد نگاهی مادیگرایانه دارند، گفت: رفیق را باید برای خدا بخواهیم و باید «خدا» محور دوستی ما باشد. به گزارش فارس، آنچه در پی میآید، گزیدهای از جلسه بیستموپنجم مبحث «غیرت مؤمن» است که در درس اخلاق آیتالله مجتبی تهرانی، از سوی این مرجع تقلید و استاد اخلاق مطرح شده است. این سخنان با عنوان «تربیت در محیط رفاقتی» به تازگی بر روی خروجی پایگاه اطلاعرسانی این مرجع تقلید به نشانی http://www.mojtabatehrani.ir قرار گرفته است. * مروری بر مباحث گذشته بحث ما راجع به تربیت به معنای روش رفتاری و گفتاری دادن بود. عرض کردم انسان معمولاً در چهار محیط ساخته میشود که هم ممکن است نقش سازندگی و هم نقش تخریبی روی انسان داشته باشد. اولین محیط، محیط خانوادگی است؛ دومین محیط، به طور متعارف محیط آموزشی است؛ محیط سوم، محیط رفاقتی است و محیط چهارم، محیط شغلی است. فضای پنجمی هم داریم که حاکم بر این چهار محیط است.
نوح : ۱۳ ما لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً چرا شما مردم خداى را به عظمت و وقار باور ندارید؟
چرا وقار خدا را در نظر نمی گیرید؟
بعضی وقتها بعضی ها به خودشون اجازه میدن سخن گوی خدا باشن غافل از اینکه خدا قبلاً این کارو کرده و بقول امیر المومنین در نهج البلاغه « و واتر الیهم انبیائه و رسله » : و پشت سرهم انبیاء و رسولانش را برای مردم فرستاد….
بعضی وبلاگها و سایتهای سخن گوی خدا اینطور نوشته اند :
علم الیقین: فرض کنید آتشی در نقطه ای افروخته شده است، و دیواری هم بین شما و آتش حائل است. اگر شما از اثر آتش (مثل دودی که از پشت دیوار بلند است) پی به وجود آتش ببرید، این علم الیقین است و این مانند آن است که کسی خدا را بشناسد و بدو ایمان آورد، اما از راه براهین عقلی.
خداوند به داوود علیه السلام وحى فرستاد که اى داود! کسى که دوستش را دوست مى دارد، گفتارش را تصدیق مى کند و اگر از او راضى باشد، کردارش را نیز تأ یید مى کند. و با اطمینان به دوست ، اعتماد به او پیدا مى کند و اگر اشتیاق به او داشته باشد ، تلاش مى کند که به او برسد. اى داوود! یاد و ذکر من براى ذاکرین من است و بهشتم براى اطاعت کنندگان و عشق و محبتم براى مشتاقین و دلباختگانم و من ویژه دوستانم هستم
شخصى آمد حضور رسول اکرم و از همسایه اش شکایت کرد که مرا اذیت مى کند و از من سلب آسایش کرده . رسول اکرم فرمود:((تحمل کن و سر و صدا علیه همسایه ات راه نینداز، بلکه روش خود را تغییر دهد)) بعد از چندى دو مرتبه آمد و شکایت کرد. این دفعه نیز رسول اکرم فرمود:((تحمل کن )) براى سومین بار آمد و گفت : یا رسول اللّه ! این همسایه من ، دست از روش خویش بر نمى دارد و همان طور موجبات ناراحتى من و خانواده ام را فراهم مى سازد. این دفعه رسول اکرم به او فرمود:
آن شب را رسول اکرم در خانه ((ام سلمه )) بود. نیمه هاى شب بود که ام سلمه بیدار شد و متوجه گشت که رسول اکرم در بستر نیست . نگران شد که چه پیش آمده ؟ حسادت زنانه او را وادار کرد تا تحقیق کند. از جا حرکت کرد و به جستجو پرداخت . دید که رسول اکرم در گوشه اى تاریک ایستاده ، دست به آسمان بلند کرده اشک مى ریزد و مى گوید: ((خدایا! چیزهاى خوبى که به من داده اى از من نگیر، خدایا! مرا مورد شماتت دشمنان و حاسدان قرار نده ، خدایا! مرا به سوى بدیهایى که مرا از آنها نجات داده اى برنگردان ، خدایا! مرا هیچگاه به اندازه یک چشم برهم زدن هم به خودم وامگذار)).
انسان در این دنیا همواره با حوادث تلخ وشیرینی دست و پنجه نرم می کند که هریک به نوبه خود می تواند فراز و نشیب های فراوانی را در جاده ی زندگی پیش روی او قرار دهد.
در این میان آنچه نمی توان نادیده گرفت آن است که آدمی با توجّه به ساختاری که دارد در برخورد با این حوادث به تنهایی نمی تواند آرامش و ثبات روحی خود را حفظ نماید، و لذا ما می بینیم که بسیاری از انسان ها در پیچ و خم زندگی، خود را آسیب پذیر نشان داده و پس از مدتی ضربه های بسیار سنگین و طاقت فرسایی را از نظر روانی متحمل می شوند،که این امر به قدری واضح و روشن است که هر گاه به نوای دل آنها گوش جان فرا دهیم، خستگی روحی و فرسودگی باطنی را به خوبی در وجودشان احساس خواهیم کرد.
خالق بی همتا که بر اوضاع جهان هستی و موجودات آن تسلّط و اشراف کامل دارد از این موضوع با خبر بوده و به منظور حل مشکل، نسخه ای شفابخش را به او تجویز نموده، تا در سایه ی عمل به آن بتواند به طور معجزه آسا دردهای روحی و باطنی خود را درمان کند، و از این طریق یک زندگی شیرین و لذّت بخشی را در این دنیا تجربه نماید.
این صفحه اختصاص به طرح پرسشها، شبهات و مسائلی دارد که برای شما عزیزان مطرح شده و یا در محیط خانواده، مدرسه، دانشگاه یا محل کار شما از آنها صحبت به میان آمده است؛ چه در موضوع مهدویت و چه در سایر زمینههای اعتقادی و اخلاقی.
چیزهایى که باعث نجات از فشار قبر است : و اما چیزهایى که سبب نجات از فشار قبر و عذاب آن است بسیار است و ما در اینجا به چند مورد اکتفا مى کنیم . اول : از حضرت امیرالمؤ منین (ع) روایت شده که هر که در هر جمعه سوره نساء بخواند از فشار قبر ایمن مى شود.
« أَیُّهَا النّاسُ إِنَّهُ مَنْ نَصَحَ لِلّهِ وَ أَخَذَ قَوْلَهُ دَلیلاً هُدِىَ لِلَّتى هِىَ أَقْوَمُ وَ وَفَقَّهُ اللّهُ لِلرَّشادِ وَ سَدَّدَهُ لِلْحُسْنى فَإِنَّ جارَاللّهِ آمِنٌ مَحْفُوظٌ وَ عَدُوَّهُ خائِفٌ مَخْذُولٌ، فَاحْتَرِسُوا مِنَ اللّهِ بِکَثْرَةِ الذِّکْرِ.» هان اى مردم! کسى که براى خدا نصیحت کند و کلام خدا را راهنماى خود گیرد، به راهى پایدار رهنمون شود و خداوند او را به رشد و هدایت موفّق سازد و به نیکویى استوار گرداند، زیرا پناهنده به خدا در امان و محفوظ است و دشمن خدا ترسان و بىیاور است و با ذکر بسیار خود را از [معصیت خداى] بپایید.
بررسى امامت حضرت مهدى عجل لله تعالی فرجه الشریف درخردسالى – محمد محمدی اشتهاردی
حضرت امام مهدى( عجل لله تعالی فرجه الشریف) مصلح کل, دوازدهمین پیشواى شیعیان, یگانه فرزند حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) است که در روز پانزدهم شعبان سال ۲۵۵ هجرى قمرى در شهر سامرا چشم به دیدار جهان گشود. آن حضرت در پنج سالگى به مقام امامت رسید. در میان امامان معصوم (علیهم السلام) سه امام در خردسالى به امامت رسیدند: امام جواد (علیه السلام) در هفت سالگى, امام هادى (علیه السلام) در نه سالگى و حضرت مهدى( عجل لله تعالی فرجه الشریف) در پنج سالگى.
ما در رعایت حال شما کوتاهى نمىکنیم و یاد شما را از خاطر نبردهایم، که اگر جز این بود گرفتارىها به شما روى مىآورد و دشمنان، شما را ریشه کن مىکردند. از خدا بترسید و ما را پشتیبانى کنید.
متن کامل روایت و ترجمه آن از این قرار است: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ
یاایها الذین آمنوا اذا لقیتم الذین کفروا زحفا فلا تولوهم الادبار( 15) و من یولهم یومئذ دبره الا متحرفا لقتال او متحیزا الى فئه فقد باء بغضب من الله و ماوئه جهنم و بئس المصیر( 16) فلم تقتلوهم و لن الله قتلهم و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمى و لیبلى المؤ منین منه بلاء حسنا ان الله سمیع علیم (17) ذلکم و ان الله موهن کید الکفرین (18) ان تستفتحوا فقد جاءکم الفتح و ان تنتهوا فهو خیر لکم و ان تعودوا نعد و لن تغنى عنکم فئتکم شیا و لوکثرت و ان الله مع المومنین (19) یاایها الذین آمنوا اطیعوا الله و رسوله و لا تولوا عنه و انتم تسمعون (20) و لا تکونوا کالذین قالوا سمعنا و هم لا یسمعون (21) ان شر الدواب عند الله الصم البکم الذین لا یعقلون (22) و لو علم الله فیهم خیرا لاسمعهم و لو اسمعهم لتولوا و هم معرضون (23) یاایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم و اعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه و انه الیه تحشرون (24) و اتقوا فتنه لا تصیبن الذین ظلموا منکم خاصه و اعلموا ان الله شدید العقاب (25) و اذکروا اذ انتم قلیل مستضعفون فى الارض تخافون ان یتخطفکم الناس فاوئکم و ایدکم بنصره و رزقکم من الطیبت لعلکم تشکرون (26) یاایها الذین آمنوا لا تخونوا الله و الرسول و تخونوا امنتکم و انتم تعلمون (27) و اعلموا انما امولکم و اولدکم فتنه و ان الله عنده اجر عظیم (28) یاایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سیئاتکم و یغفر لکم والله ذوالفضل العظیم (29)
ترجمه آیات اى آنانکه ایمان آورده اید هرگاه با تهاجم کافران در میدان کارزار روبرو شوید مبادا از بیم آنها پشت به دشمن کرده و از جنگ بگریزید (15) و آن کس که پشت به آنان کند پس همانا بازگشتى به خشم خدا کرده و جایش جهنم است و چه بد جایگاهى است ، مگر آنکه به منظور بکار بردن حیله جنگى باشد و یا بخواهد به گروه خود ملحق شده (و به اتفاق ایشان بجنگد) (16) پس شما ایشان را نکشتید و لیکن خدا آنها را کشت ، و تو (آن مشت خاک را) نپاشیدى و لیکن خدا پاشید و براى اینکه از ناحیه خود مؤ منان را بیازماید آزمایشى نیکو که خدا شنواى دانا است (17) این است و آنکه خدا است سست کننده نیرنگ کافران (18) اگر پیروزى مى جویید همانا پیروزى بیامد شما را و اگر دست بردارید پس آن بهتر است براى شما، و اگر باز گردید باز مى گردیم و جمعیت شما به هیچ چیز بى نیازتان نکند هر چند فزون باشد که خدا با مؤ منان است (19) اى کسانى که ایمان آورده اید فرمان برید خدا و فرستاده اش را و بر نگردید از او با اینکه مى شنوید (.2) و مانند کسانى که گفتند شنیدیم و حال آنکه نمى شنوند مباشید (21) همانا بدترین جنبندگان نزد خدا کران لالند که تعقل نمى کنند (22) و اگر خدا در ایشان خیرى سراغ مى داشت هر آینه مى شنواندشان و اگر مى شنواندشان باز هم پشت مى کردند (آرى ) آنان در هر حال روى گردانند (23) اى کسانى که ایمان آورده اید اجابت کنید خدا و رسولش را زمانى که شما را مى خوانند بدانچه زنده تان مى سازد، و بدانید که خدا حائل مى شود میان مرد و دل او و اینکه به سوى او محشور مى شوید (24) و بپرهیزید فتنه (آزمایشى ) را که چون آید تنها مخصوص ستمکاران شما نباشد و بدانید که خدا شدید - العقاب است (25) و به یاد آرید آن روزى را که شما کم بودید (و دشمن شما را) در روى زمین ضعیف مى شمرد، و شما مى ترسیدید که مردم بر بایندتان و او به نصرت خود شما را یارى کرد و از پاکیزه ها روزیتان داد شاید شکر گزارید (26) اى کسانى که ایمان آورده اید خیانت مکنید به خدا و رسول و زنهار از اینکه خیانت کنید امانتهاى خود را با اینکه مى دانید (27) و بدانید که اموال و اولاد شما فتنه است و اینکه نزد خداوند اجرى عظیم است (28) اى کسانى که ایمان آورده اید اگر از خدا بترسید خداوند قوه تشخیص حق از باطل روزیتان مى کند، و گناهانتان را محو مى سازد و خدا داراى فضلى بزرگ است (29). بیان آیات شریفه متضمن دستوراتى راجع به جهاد اسلامى و نهى از فرار از جنگ
و من اراد الاخرة و سعى لها سعیها و هو مؤ من فاولئک کان سعیهم مشکورا
سوره مبارکه اسرا آیه 19
راغب مى گوید: (سعى ) به معناى راه رفتن به سرعت است ، البته نه به آن حدى که دویدن شمرده شود، و در حدیث در هر کار (چه خیر و چه شر) استعمال مى شود. در باره جمله (و من اراد الاخرة ) بیان ما همان است که در جمله (من کان یرید العاجله ) گذشت ، اشکال ما هم به کلام مفسرى که گفته است : (معناى اینکه فرموده : (و من اراد الاخرة ) این است که آن کس که با عمل خود آخرت را طالب باشد). همان اشکالى است که در گفتار مفسّر در معناى جمله (من اراد العاجلة ) گذشت . اعمال آدمى اسباب اخروى هستند و بر خلاف اسباب دنیوى تخلف ناپذیرند
حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام ) فرمود: امیر المؤ منین (علیه السلام ) اصحاب خود را بدین نحو سفارش مى کرد که مى فرمود: شما را به ترس از خدا و پرهیزکارى سفارش مى کنم زیرا پرهیزکارى است که مورد رشک جوینده امیدوار و مورد اعتماد گریزان پناه جو است ، و پرهیزکارى را جامه درونى و باطنى خود قرار دهید و از روى اخلاص یاد خدا کنید تا بوسیله آن بهترین زندگى را دریابید و بدان راه نجات را به پیمائید بنگرید بدنیا نگریستن پارسائى که از آن جدا گردد، زیرا دنیا جاى گزین خود را از جاى برکند و خوشگذران آسوده دل را داغدار کند، آنچه که از دنیا رفته است امیدى به بازگشت آن نیست ، و آینده آن نیز روشن نیست که انتظارش را برند، به آسایش آن بلا و گرفتارى و به بقایش فنا و نیستى بسته است ، خوشیش آمیخته به اندوه و بقاى در آن مخلوط بناتوانى و سستى است ، دنیا چون بستانى است که چراگاهش خرم و سرسبز است و نظر بیننده را بخود جلب کند، نوشیدنیش گوارا و خاکش خوشبو است ، از ریشه هایش آب چکد و شاخه هایش نمناک باشد تا چون این گیاه زمانش فرا رسد (و بثمر رسد) و بندهاى آن محکم گردد بادى بوزد که برگها را برکند و بندها را از هم بگسلد پس چنان گردد که خدا فرموده : (خشک گردد و بادها پراکنده اش سازد، و خدا بر هر چیز تواناست ). (سوره کهف آیه 45) بنگرید در دنیا که چیزهاى جالب براى شما بسیار دارد ولى کمتر چیزى از آن بشما سود دهد.
کسی که به بلوغ جنسی رسیده ولی امکان ازدواج نداشته باشد، به نظر چند راه کار برای پیشگیری از طغیان شهوت وجود دارد، تا خود را در فضای گناه قرار نداده و بر خویشتن مسلط گردد. 1. با توجه به وضعیت جسمانی خود، هقته ای دو روز (دوشنبه و پنجشنبه) روزه بگیرد، اگر برای او سخت است، ماهی سه روز (پنجشنبه اول و آخرماه و چهارشنبه وسط ماه) را روزه بگیرد که فقهاء بزرگوار در رساله های عملیّه خود به آن توصیه فرموده اند.
پایبندی به عهد و پیمان یک اصل جهانی است و از امهات فضائل به شمار میرود. تمام افراد بشر، از هر قاره و اقلیمی، به این اصل ریشه دارد عمق وفای به عهد عنایت خاصی دارند و عهدشکنی را خیانت و رعایت عهد و پیمان را فضیلت میشمارند. وفای به عهد یکی از اصول و پایههای با اهمیت اخلاقی است که هم در قرآن مجید و هم در روایات و سخنان پیشوایان دین، بر آن تأکید شده است. در قرآن آمده است: و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال میشود.
حضرت علی علیهالسلام فرمود: همانا عهد و پیمانها گردن بندهایی در گردنها هستند تا روز قیامت. کسی که آن را به پا دارد، خداوند او را به (هدفش) میرساند و کسی که آن را بشکند خداوند او را به خودش وا میگذارد.
سیّد بن طاوس در مهج الدّعوات از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام نقل کرده است که حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله این دعا را تعلیم من نمود و امر کرد مرا که براى هر شدّت و رخا این دعا را بخوانم و تعلیم نمایم به خلیفه بعد از خود و ترک ننمایم این دعا را تا حقّ تعالى را ملاقات نمایم و فرمود که یا على هر صبح شام این دعا را بخوان که گنجى است از گنجهاى عرش الهى پس ابىّ بن کعب التماس کرد که حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله فضیلت این دعا را بیان فرماید حضرت بعضى از ثواب بسیار آنرا فرمود هر که طالبست رجوع به کتاب مهج نماید و دعا این است
از مهم ترین امتیاز جمعه، این است که دعا در آن مستجاب است. روایات فراوانی براین معنا دلالت دارد؛ از جمله: 1. از امام باقر و یا امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: "اِنٍّ العَبدَ المؤمِنَ لیَسألَ اللهَ الحاجَه یَ فَیُؤخِّر اللهُ قَضاء حاجَتِهِ الَّتی سأل اِلی یَومِ الجُمعه یِ؛(1) به راستی بندی مؤمن حاجتی از خداوند درخواست میکند، پس خداوند انجام حاجت او را تا روز جمعه به تأخیر میاندازد (و در آن روز برآورده میکند)".
از جمله مواردى که در کتاب هاى علماى ما به زیارت جامعه استدلال و استشهاد شده، تفسیر آیه عجیبى است که معانى بسیارى دارد و مقام بزرگى براى ائمه علیهم السلام بیان مى کند، آن جا که مى فرماید: (بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ * لا یَسبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ);1 بلکه آنان بندگان گرامى اند که در گفتار از او پیشى نمى گیرند و طبق فرمان او عمل مى نمایند. * صاحب تفسیر نور الثقلین در ذیل این آیه شریفه مى نویسد: وفی عیون الأخبار فی الزیارة الجامعة للأئمّه علیهم السلام المنقولة عن الجواد علیه السلام: السلام على الدعاة إلى اللّه... وعباده المکرمین الّذین لایسبقونه بالقول وهم بأمره یعملون;2 در کتاب عیون أخبار الرضا علیه السلام در زیارت جامعه اى که از امام جواد علیه السلام نقل شده است3 چنین آمده است: سلام بر فراخوانان به سوى خدا... و بندگان گرامى که در گفتار از او پیشى نمى گیرند و طبق فرمان او عمل مى نمایند.
به راستی چرا در میان علمای ما کشف و کرامت کم و صاحب نفس قدسیه به رؤیا تبدیل شده؟ چرا انسانهای بزرگی که صاحب نفس قدسیه هستند و بهرهای از کشف و کرامت و چشم برزخی بردهاند جرأت نمیکنند کشف و کرامات خود را بازگو کنند و از بازگو کردن آنها میترسند که مباد کسی آنها را انکار کند یا به آنان تهمت دروغ و عرفان کاذب و امثال ذلک بدهد؟
در پاسخ به این سؤال باید بگوییم: انسانها بر دو دستهاند، برخی دوست دارند فقط یک جوری بهشتی شوند و نمیخواهند برگزیده یا امام یا عارف شوند. اینها به دنبال حداقلها هستند. اینها میگویند ما تابع حکم خداییم و خدا هم برای ما حلال و حرام و مستحب و مکروه و مباح را مشخص کرده دیگر ما که نباید کاسه از آش داغتر باشیم.
آیا فضایل و رذایل ـ که مسائل مورد نظر در اخلاق اند ـ فطری انسان است یا این که تابع افکار اجتماعی و فردی و خیر و مصلحت اجتماعی و فردی هست؟ پاسخ به سؤال فوق، نسبت به دیدی که می توان از انسان داشت، متفاوت است. اگر انسان را از حقیقت ثابت برخوردار ندانیم و تمام تحوّلات حاصل در وجودش را تابع عوامل خارجی بدانیم، نتیجه حاصل از چنین دیدی این خواهد بود که فضایل و رذایل، تابع شرایط موجود است، و سخن گفتن از فطری یا غیر فطری بودن اخلاق، بی اثر و پوچ خواهد بود. امّا اگر انسان را دارای حقیقت ثابت بدانیم و آنچه در او ظهور فعلی می یابد عبارت از قوا و استعدادها، غرایز و فطرتهای نهفته در او باشد، نتیجه حاصل از این دیدگاه این است که انسان می تواند برخوردار از ابزار ادراکی ای باشد که شخص حق و باطل و خوب و بد باشد فضایل و رذایلی که در پرتو اختیار و اراده، ظهور فعلی پیدا می کنند. بر اساس این بینش، هرگز عوامل خارجی و اجتماعی، چیزی را در انسان ایجاد نمی کنند، بلکه احیاناً زمینه شکوفایی آنها را فراهم می آورند. بینش ما درباره انسان این است که او از حقیقت مجرّد و ثابتی برخوردار می باشد که در جای خودش به اثبات رسیده است. آن حقیقت ثابت از دیدگاه قرآن،«روح الهی» است که در انسان دمیده شده است.
در دین مبین اسلام میان شب ها و روز های سال، ایام و اوقاتی وجود دارند که نسبت به آن ها توجّه و تأکید خاصی شده است و حتی برای آن ها اعمالی نیز آمده است و ارزشمندی بعضی از ایام و لیالی مورد اتفاق همه مسلمین است مانند شب و روز مبعث ولی بعضی از این زمان ها به عقیده گروه یا مذهبی خاصّ از مسلمانان دارای بار ارزشی هستند و لیلة الرغائب از جمله شب هایی است که از نظر شیعه یکی از شب های ارزشمند و پر فضیلتی است که برای آن اعمالی نیز برشمرده اند.
آیا این موضوع درست است که آیهی تطهیر دربارهی اهل بیت خاص پیامبر و از جمله امام حسین ـ علیه السّلام ـ است و این آیه چه ارتباطی با عصمت آنان دارد؟
پاسخ :
در پاسخ به بخش نخست پرسش مقدمتاً باید گفت: در اینباره ما روایات بسیار داریم که مراد و منظور از «اهل بیت» را مشخص کردهاند، در کتابهای معتبر اهل سنت و شیعه روایات متعددی وجود دارد که دربارهی این موضوع به صراحت بیان داشتهاند که مراد «از اهل بیت» چه کسانی هستند. در روایات اهل سنت در حدود چهل طریق یافت میشود که بر این نکته صحه گذاردهاند و از کسانی چون ام سلمه، عایشه، ابی سعید حذری، ابن عباس و عبداللّه بن جعفر ـ که از روایات موثق و معتبرند ـ این روایات را نقل کردهاند.
از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمودند ایمان مومن کامل نمی شود تا اینکه دارای ۱۰۳ خصلت در فعل و عمل و نیت و باطن و ظاهر گردد آنگاه امیرالمومنین( ع) فرمودند یا رسول الله آن ۱۰۳ خصلت کدامند؟ فرمودند یا علی از جمله صفات مومن اینست که:
همانا خداوند تبارک و تعالى خردمندان و فهمیدگان را در کتابش بشارت داده و فرموده است : «پس بشارت ده به آن بندگانم که به سخن(سخنان اهل بیت = زیرا آنان امنای وحی، خزّان علم الهی، خلیفه خدا بر روی زمین، اوتواالعلم، راسخان در علم، و…هستند ولا غیر) گوش فرا می دهند و از آن (به) بهترین (وجهی) پیروى می کنند، اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان».
اگر نیکی کنید، به خود کرده اید; و اگر بدی کنید، از آنِ خودتان است...
شماری از آیات قرآن به این مطلب مهم و این حقیقت روشن تصریح دارند، از آن جمله: آیات ۴۶ سوره فصلت و ۱۵ جاثیه. نکته جالب توجه این است که بهترین راه تشویق انسان به کار خیر بهره گیری از حس غریزی خود دوستی و خود خواهی اوست. قرآن ابتدا به او میگوید: «کُلُّ نفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهینَةٌ» و «کُلُّ امْرِی بِما کَسَبَ رَهینٌ»; تو در گرو اعمال و اکتسابات خویشی. آنگاه می فرماید : نیکیهایی که می کنید به خود می کنید و ضرر بدیهای شما نیز به خود شما بر می گردد; و بدین وسیله انسان را به خوبی و پرهیزاز زشتی دعوت، بلکه وادار می کند. از این رو قرآن می فرماید : ای پیغمبر، بر تو به سبب اسلام آوردن منّت می گذارند. به آنان بگو: بر من منّت نگذارید. اسلام نیکی و خیری است که سودش عاید شما می شود .این خداست که بر شما منت گذاشته و این خیر را به شما ارزانی فرموده است. امام علی (ع) فرمودند: «تو اگر نیکی کنی، خودت را گرامی داشته ای و به خودت نیکی کرده ای ; و اگر بدی کنی، خودت را خوار کرده ای و به خودت زیان رسانده ای.» امام صادق (ع) فرمودند: «اگر می خواهی به شادکامی و سعادت و خیر دنیا و آخرت برسی، چشم طمع از مال مردم بردار و خود را جزو مردگان به حساب آور و خود را ازهیچ کس برتر و بالاتر ندان ; همان طور که از دارایی و ثروتت نگه داری می کنی زبانت را نیز نگه دار»; و نیز حضرتش فرمودند: «هر گاه خداوند بنده ای را بخواهد، او را به دنیا بی اعتنا می کند، آگاهی و بصیرت در دین به او می دهد ، او را به عیوبش بینا می کند»; وآنگاه فرمودند: «هر که این سه خصلت را داشته باشد خیر دنیا و آخرت به او داده شده است.»
سیره و روش امام باقر علیه السلام در تربیت چگونه بود؟
امام باقر(ع) که قرآن مجسم و ناطق است، براساس روش قرآنی به تربیت دیگران پرداخت. وی که خود از صنایع و سازه های الهی بود، می بایست دیگران را در مسیر الهی هدایت ایصالی قرار می داد. در روایت از معصوم(ع) آمده است: «نحن صنایع الله و الناس بعد صنایع لنا» یا «نحن صنایع الله و الخلق صنایع لنا»؛ بنابراین آن حضرت نیز به تربیت مردمان اقدام می کرد تا سازه های الهی و ربانی تحقق یابد.
"کوثر" بر وزن "فوعل" وصفى است که از "کثرت" گرفته شده و به معناى "خیر کثیر و فراوان" است. گسترهى معنایى این واژه چنان وسیع و جامع است که مصادیق بىشمارى از جمله "خیر بىنهایت" را نیز مىتواند شامل شود. براى واژهى "کوثر" که در سورهى مبارکه کوثر آمده است، در تفاسیر شیعه و سنى معانى بسیارى براىش ذکر شده است که جملگى، از مصادیق همین خیر کثیرند؛ مصادیقى مانند: 1. حوض و نهر کوثر...،
احترام مؤمن در روایات، در ردیف احترام به پیامبر اسلام(ص)، اهل بیت(ع)، قرآن و کعبه قرار گرفته است، به گونهای که مال مؤمن را دارای حریمی، مانند حریم خونش در نظر گرفتهاند و افشای حقایق به تنهایی بهانۀ مناسبی برای ریختن آبروی مؤمن نیست. راه توبه از این گناه بزرگ، حلالیت طلبیدن از او و جبران خسارات معنوی وارد شده و نیز انجام کارهای خیر به نیتش و دعا کردن برای او است.
دو نفر که هر دو یکسان عمل کردهاند ، وارد بهشت مىشوند ، امّا یکى از آن دو ،دیگرى را برتر از خود مىبیند . مىگوید : پروردگارا ! چرا او را برترى دادى ، در حالى کهعمل هر دوى ما یکسان بوده است؟ خداوند ـ تبارک و تعالى ـ مىفرماید : او از من درخواست میکرد و تو درخواست نمىکردى.عدّة الداعى ، ص ۳۶
عده ای در بیان دلیل برگزاری سیزده بدر می گویند : سه دلیل شناختهشده دارد. یکی اینکه آخرین روز جشنهای نوروزی است و سابقهای دست کم چهار هزار ساله دارد. دلیل دوم در اینست که در این روز عملاً نیمسال دوم زراعی آغاز میشده است. سومین دلیل چنین است که سیزدهم فروردین، نخستین «تیشتر روز» سال است. در این روز، مردمان ایرانی برای نیایش و گرامیداشت تیشتر، ایزد بارانآور و نویدبخش سال نیک، به کشتزارها و مزارع خود میرفته و در زمین تازهروییده و سرسبز و آکنده از انبوه گلها و گیاهان صحرایی، به شادی و ترانهسرایی و پایکوبی میپرداختهاند و از گردآوری سبزههای صحرایی و پختن آش و خوراکیهای ویژه غافل نمیشدند. به سخن دیگر، سیزدهبدر از نسخههای جشنهای تیرگان و آبریزگان است .
امام رضا "علیه السلام" فرمود: مردى از اشراف قبیله بنى تمیم بنام عمرو سه روز پیش از شهادت امیرالمؤ منین "علیه السلام" به حضور آن حضرت رسید و عرض کرد: اى مولاى من تقاضا دارم داستان اصحاب رس را براى من بیان فرمایید تا بدانم آنها در چه عصر و زمانى زندگى مى کرده اند و سرزمین آنها در کجا بوده است و پادشاه آنها چه کسى بوده است؟ آیا خداوند پیغمبرى براى آن قوم مبعوث فرموده و به چه علت آنها به هلاکت رسیدند؟ زیرا که در قرآن کریم آز آنها نام برده شده ولى شرح حال آنها بیان نشده است.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می فرماید: ای فاطمه علیها السّلام مژده باد! که در پیشگاه خدا مقامی شایسته داری که در آن مقام برای دوستان و شیعیانت شفاعت می کنیحضرت فاطمه امّ ابیها علیهاالسلام روز جمعه 20 جمادى الاخرى سال دوم یا پنجم بعثت در شهر مکه به دنیا آمد. پدر بزرگوارش حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و مادرش خدیجه کبرى علیهاالسلام بود. در سال دوم هجرت عقد او با حضرت على علیه السلام در ملکوت اعلى بسته شد و ثمره آن امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، زینب(س)، ام کلثوم(س)، سکینه(س) و محسن(ع) که در حوادث پس از رحلت پیامبر(ص) سقط شد.
گرامیانی از نویسندگان، مسئلۀ کراوات را در مقاله هائی عنوان کرده اند که همۀ آن ها مفید است؛ اساساً طرح هر موضوع و کشیدن آن به عرصۀ بحث نه تنها مفید است بل ضرورت دارد. و اهل دانش و فرهنگ کاری غیر از این ندارند و همین مقاله ها عامل دوم در تشویق من به نوشتن این مقاله گشت که از این کارشان سپاسگذارم.
بحث این جزوه به محور بخشی از یک سخنرانی امیرالمومنین(ع) که به «خطبۀ لؤلؤئیهّ» معروف است، می باشد که می فرماید:
گزیده ای از سخنان گهربار حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله [بخش2]
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) : مثل قائم ما مثل وقوع قیامت است که وقت آنرا جز خدای تبارک و تعالی نمی داند و به احدی آشکار نسازد.... جز به صورت ناگهانی پیش نخواهد آمد. کتاب بحارالانوار جلد 51 صفحه 154
گزیده ای از سخنان گهربار حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله [بخش 1]
احادیث حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) : هرکس دوستی دنیا و لذائذ آن را بر طلب علم الهی ترجیح دهد مستوجب خشم الهی میشود و در پائین ترین درجات آتش دوزخ با جهودان محشور خواهد بود و درباره چنین افرادی آیه زیر نازل گشته است . سوره بقره آیه 89 : و چون عرضه شد برایشان راه راست و شناختند صحیح بودن آنرا پس کفران این نعمت نمودند و از آن روی برتافتند پس لعنت خدا بر کافران باد. مکارم الاخلاق صفحه 528
چرا وظایف دینی ما در حقیقت نشانه لطف پروردگار به ما است؟
پاسخ اجمالی
خداوند متعال بینیاز از اعمال بندگان است و از آنجا که هدف از خلقت انسان، رساندن او به بالاترین مراتب کمال است؛ قوانینی را بر اساس مصالحی، برای انسان جعل کرده است که بشر با انجام آن به تعالی و رشد میرسد.
18- حکایت عمربن عبدالعزیز در وفات پسر و برادر و غلام وقتى که عبدالملک پسر عمر بن عبدالعزیز و برادرش سهل بن عبدالعزیز و غلامش به نام مزاحم در سه روز متولى وفات کردهاند. یکى از یاران عمربن عبدالعزیز به نزد او رفت و به او تسلیت گفت: و در ضمن
آرام بخش دل داغدیدگان یا مسکن الفؤاد - شهید ثانی رحمه الله علیه
آرام بخش دل داغدیدگان یا مسکنالفؤاد - شهید ثانی رحمه الله علیه
بسم الله الرّحمن الرّحیم مشخصات کتاب مسکن الفؤاد کتاب را که هم اکنون در مقابل رو دارید ترجمه رساله شریف مسکن الفواد از تالیفات شهید ثانى رضوان الله علیه است. این رساله شامل یک مقدمه و چهار باب و یک خاتمه است. مقدمه مقدمه در مورد عوامل و موجبات رضا به قضاء الهى است و پیرامون عدل و حکمت خدا و فلسفه احکام و دستورات و بعثت انبیاء و تدبر در گفتار و حالت آنها مطالبى ارزنده و مثالهائى بسیار آموزنده بیان داشته است.
آیا حق امیر المومنین (علیه السلام) از صفحات تاریخ و نیز شناخت منزلتش بیش از این نیست؟
امیرالمومنین
آیا حق امیر المومنین (علیه السلام) از صفحات تاریخ و نیز شناخت منزلتش بیش از این نیست؟
به گزارش «شیعه نیوز»، بیشتر از ۱۰ سال است که کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد در نیویورک، با استناد به اسنادی ۱۶۰ صفحه ای به زبان انگلیسی، اعلام کرده امیر المومنین (علیه السلام) عادل ترین حاکم تاریخ بشر است.
یکی از خصلت های آدمی که خداوند زمینه های آن را در نهاد تمامی انسان ها قرار داده است، حیا می باشد که هر فردی می تواند با کوشش و مجاهدت به آن دست یابد. این خصلت آثار ارزشمندی در عرصه های گوناگون اجتماعی دارد.استحکام روابط جمعی و خانوادگی ، بهره گیری شایسته از نیروهای کارآمد بر پایه احکامی چون رعایت حجاب و عفاف، اصلاح روابط صحیح زن و مرد و کنترل نگاههای حرام، جویبارهایی هستند که از کوهسار حیا سرچشمه می گیرند. انسانی که به این خُلق نیکو و صفت شایسته دست یافته، کلید بسیاری از خوبی ها را به خویشتن اختصاص داده است.
«اِیّاکَ وَالقُحَة فَأنَّها تَحدُوکَ عَلی رُکوبٍ القَبائح وَ التَّهَجُّم عَلی السَیّئات؛(۱) از بی شرمی و بی حیایی دُوری کن، زیرا این (صفت زشت) تو را بر زشتیها مسلط می کند و بسوی بدیها به پیش می برد.»
یکی از هشدارهای اجتماعی که در فرهنگ دینی از آن به عنوان مفتاح و کلید بدیها یاد شده نداشتن شرم و حیاء و پرده دری است.
دو دست خدا، در موضوع :جبر ،اختیار، امر بین الامرین ( کتابی بی نظیر از آیت الله رضوی ) (قسمت دوم)
جبر یا اختیار
امر و خلق همیشه با هم و تنیده بر همدیگر در جریان هستند
در بخش اول سه نوع کار امری با سه مثال- پدیده اولیه، پیدایش حیات و ماجرای ابراهیم- بیان شد تا بتوانیم با کار امری آشنائی ذهنی داشته باشیم و گرنه کار امری منحصر به آن سه مورد نیست.
درباره امر اول: آیا خداوند تنها یک بار پدیده اولیه ایجاد کرده و قوانین خلقت را در آن به راه انداخته است؟ یا این کار را متعدد و مکرّر انجام داده است؟
به عبارت دیگر: آیا خداوند تنها همین جهان را آفریده یا جهان و جهان های دیگری نیز آفریده است؟-؟ آیا آفریده خدا تنها همین جهان با کهکشان ها و آسمان هایش، است یا ممکن است جهان دیگری بزرگ تر یا کوچک تر از این جهان، نیز آفریده باشد؟-؟
رَضِیتُ بِاللَّهِ رَبّا وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَبِیّا وَ بِالْإِسْلامِ دِینا وَ بِالْقُرْآنِ کِتَابا وَ بِالْکَعْبَةِ قِبْلَةً وَ بِعَلِیٍّ وَلِیّا وَ إِمَاما وَ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَئِمَّةً اللَّهُمَّ إِنِّی رَضِیتُ بِهِمْ أَئِمَّةً فَارْضَنِی لَهُمْ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ خشنودم به اینکه خدا پروردگارم باشد و محمّد(درود خدا بر او و خاندانش باد)پیامبرم،و اسلام آیینم و قرآن کتابم، و کعبه قبله ام،و على ولى و امامم،و حسن و حسین و على بن الحسین و محمّد بن على و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و على بن موسى،و محمّد بن على و على بن محمّد و حسن بن على و حجة بن الحسن که درود خدا بر همه آنان باد پیشوایانم باشند.خدایا! خشنودم به اینکه آنان امامانم باشند،پس مرا مورد پسند و خشنودى ایشان قرار ده زیرا تو بر هر کارى توانایى.
«ما بَعَثَ اللّهُ أَنْبِیائَهُ وَرُسُلَهُ إِلی عِبادِهِ إِلاّ لِیَعْقِلُوا عَنِ اللّهِ، فَأَحْسَنُهُمُاسْتِجابَهً أَحْسَنُهُمْ مَعْرِفَةً لِلّهِ، وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللّهِأَحْسَنُهُمْ عَقْلاً وَ أَعْقَلُهُمْ أَرْفَعُهُمْ دَرَجَةً فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ». خداوند پیامبران و فرستادگانش را به سوی بندگانش بر نینگیخته، مگر آن که از طرف خدا تعقّل کنند. پس نیکوترینشان از نظر پذیرش، بهترینشان از نظر معرفت به خداست، و داناترینشان به کار خدا، بهترینشان از نظر عقل است، و عاقلترین آنها، بلند پایه ترینشان در دنیا و آخرت است.
حضرت سجاد علیه السلام می فرمایند : وَ اَمّا حقُّ وَلَدِکَ فَتَّعلَم أنَّهُ مِنکَ و مُضافٌ اِلیکَ فی عاجِل الدُّنیا بِخَیره و شَرِّه وَ إنَّکَ مسئولٌ عَمّا وَلَّیتَهُ
حق فرزند این است که بدانی او قسمتی از وجود توست و جزئی از درخت هستی توست در جهان خوبی و بدی او با تو ارتباط پیدا می کند و تو درباره آنچه نسبت به او مسئولیت پذیر شده ای مورد سئوال قرار خواهی گرفت.
خطبه ی زیر که در جزء خطابه های زمینه ساز برای آغاز قیام حضرت امام حسین (ع) بوده است حاوی مفاهیمی فوق ارزشمند و جملاتی فوق حماسیست و گویا مخاطب آن فقط حضار حاضر نبوده است و گویا مخاطب آن شامل همه ی اقشار جامعه از ازل تا ابد بوده است .
حضرت در خطبه ی زیر به تبیین قیام و آشکار سازی اهداف آن می پردازند و مردم را به تشکیل حکومت اسلامی با حاکمیت ولی فقیه جامع الشرایط دعوت می کند و به علما سفارش می کند که با تشکیل حکومت حق مظلوم را از ظالم بستانند و از مردم می خواهد که آنان را یاری کنند و با جان و خونشان از آنان حمایت نمایند و می فرمایند من به عنوان یک عالم دینی و ولی جامع الشرایط ، برای احیای امر به معروف و نهی از منکر حرکت می کنم.
با خواندن متن زیر پاسخ شبهات زیر را خواهید یافت :
۱. شبهه عدم ارتباط ، دین ، سیاست و پیوند نداشتن دین با حکومت
۲.شبهه عدم دخالت مردان دین و ائمه (ع) در سیاست و حکومت
۳. شبهه وظیفه نداشتن علما برای تشکیل حکومت
۴.شبهه شرط بودن عصمت در حاکمان الهی ( لزوم معصوم بودن حاکم)
۵. شبهه وظیفه نداشتم عموم مردم در زمینه سازی برای اجرای احکام و تشکیل نظام اسلامی
حیوان، وسیله ى خداشناسى و وسیلهى آزمایش انسان می شود. حیوان، معجزه الهى و وسیلهى قهر الهى مىشود.
همانطور که چهار پرنده سبب اطمینان ابراهیم، اژدها وسیله ى حقّانیّت موسى، نهنگ مأمور تنبیه یونس، موریانه وسیله ى کشف مرگ سلیمان، سگ اصحاب کهف مأمور نگهبانى و ابابیل مأمور سرکوبى فیل سواران شد.
چهل حدیث درباره علم و دانش از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم(ازنهج الفصاحه)
نهج الفصاحه
چهل حدیث درباره علم و دانش از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم(ازنهج الفصاحه)
۱- من طلب العلم تکفّل اللَّه برزقه؛ هر که علم جوید خدا عهده دار روزى او شود.
۲- منهومان لا یشبعان: طالب العلم و طالب المال؛ دو گرسنه اند که سیرى نپذیرند طالب علم و طالب مال. ۳- مثل الّذی یتعلّم العلم فی صغره کالنّقش على الحجر و مثل الّذی یتعلّم العلم فی کبره کالّذی یکتب على الماء؛ حکایت کسى که در کوچکى علم آموزد چون نقش بر سنگ است حکایت کسى که در بزرگى علم آموزد چون کسى است که بر آب نویسد.
از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمودند ایمان مومن کامل نمی شود تا اینکه دارای ۱۰۳ خصلت در فعل و عمل و نیت و باطن و ظاهر گردد آنگاه امیرالمومنین( ع) فرمودند یا رسول الله آن ۱۰۳ خصلت کدامند؟ فرمودند یا علی از جمله صفات مومن اینست که:
در روایت آمده بیشترین افرادی که به جهنم می روند به خاطر زبانشان است. هفتاد گناه پای زبان می نویسند. این هفتاد گناه چیست ؟
خداوند در قرآن کریم به نعمت زبان اشاره فرموده و می فرماید: «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خلق الانسان عَلَّمَهُ الْبَیانَ»۱
زبان عمده ترین وسیله ای است که مردم به کمک آن با یکدیگر ارتباط فکری برقرار می کنند و ایجاد تفاهم و انتقال مفاهیم از طریق زبان صورت می گیرد. در یک جمله زبان ملاک ارزش و معرف شخصیت انسان و ترازوی عقل اوست.
قرآن کریم لَقَدْ کانَ لَکُمْ فى رَسولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُو اللّهَ وَ الْیَوْمَ الاْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللّهَ کَثیرا؛(۱) قطعا رفتار رسول خدا براى شما الگویى شایسته است، براى آنان که به رحمت خدا و روز رستاخیز امید دارند و خدا را بسیار یاد مى کنند.
«این وصیتنامههایی که این عزیزان مینویسند مطالعه کنید، پنجاه سال عبادت کردهاید و خدا قبول کند. ... این وصیتنامهها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید. امام خمینی(ره)».
نوجوانی بیش نبود. اما عاشق پیوستن به نیروهای مقاومت. بالاخره آرزویش برآورده شد. او در نبرد با دشمن ترین دشمنان خدا شربت شهادت نوشید و سندی شد بر افتخارات شیعه.
۱ در رحم مادرش... و از شیر مادرش... و از درآمد والدینش روزى او را داد... تا آنکه بزرگ شد و عقلش رشد کرد و مستقلاً درآمد کسب کرد. در این هنگام بر خود سخت گرفت و به پروردگارش بدگمان شد و از ترس تنگدستى و یقین نداشتن به وعده خداى تبارک و تعالى، حقوق مالى خود (نسبت به دیگران) را نادیده گرفت و خود و خانواده اش را در سختى و تنگنا قرار داد.
(بهترین حالت خواندن زیارت عاشورا این است که بعد از خواندن زیارت برای فرج امام زمان دعا کنیم)
درباره زیارت عاشورا، روایات فراوانی وجود دارد. امام باقر( علیه السلام) این زیارت را به یکی از اصحابش به نام علقمه بن محمد حضری آموزش داده است.(کامل الزیارات، ص۸۰، بحار الانوار،ج۱۰۱،ص۲۹۰)
____________________________________
از آنجا که زیارت نوعی اعلام موضع در مشخص کردن خط فکری است و آثار سازنده عجیبی دارد؛ آنچه به عنوان متن زیارتی خوانده میشود از نظر محتوی و جهت دهی، از حساسیتی ویژه برخوردار است. به همین جهت ائمه(علیهم السلام) با آموختن نحوة زیارت به یاران خود، به این عمل سازنده جهت و غنای بیشتری بخشیدهاند.
اگر می خواهی دردنیا سعادتمند شوی و به فلاح و رستگاری برسی باید بدانی دشمنی قسم خورده برای گمراهی انسانها در کمین است که باید برای در امان ماندن از وسوسه های او خود را آماده نمود . در روایتی اینگونه وارد شده است:
خداى را سپاس که براى حکمش برگرداننده اى،و براى بخشش بازدارنده اى و همانند ساخته اش ساخته هیچ سازنده اى نیست،و او سخاوتمند وسعت بخش است،انواع مخلوقات را پدید آورد،و ساخته ها را با حکمتش محکم نمود،طلیعه ها بر او پوشیده نمی ماند،و ودیعه ها نزد او ضایع نمى شود پاداش دهنده هر سازنده،و بى نیازکننده هر قناعت گر،و رحم کننده بر هر نالان،و فرو فرستنده سودها،و نازل کننده کتاب جامع با نور درخشان است،او شنونده دعاها،و دورکننده بلاها،و بالابرنده درجات،
از خطبه هاى امام(ع) این خطبه را به هنگام حرکت اصحاب جمل به سوى«بصره»ایراد فرموده است[1]
امور همگانى مسلمانان
خداوند پیامبرى راهنما،با کتابى گویا و دستورى استوار(براى هدایت مردم)بر انگیخت که جز افراد گمراه از آن اعراض نمى کنند.(بدانید)بدعتهائى که به رنگ حق در آمده هلاک کننده اند،مگر خداوند ما را حفظ کند،متابعت از حکومت الهى حافظ امور شما است.بنابراین زمام اطاعت خود را بدون اینکه نفاق ورزید،و یا ذره اى اکراه داشته باشید به دست او بسپارید.
به خدا سوگند اگر مخلصانه اطاعت از حکومت حق نکنید خداوند آن را از شما بر خواهدگرفت[2]و هرگز به شما باز نخواهد گردانید.تا کار به غیر شما برگردد.
سید على حسینی خامنهاى فرزند مرحوم حجتالاسلام و المسلمین حاج سید جواد حسینى خامنهاى، در فروردین ماه سال ۱۳۱۸ شمسی برابر با ۱۳۵۸ قمرى در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. او دومین پسر خانواده بود و زندگى مرحوم سید جواد خامنهاى هم مانند بیشتر روحانیون و مدرسان علوم دینى، بسیار ساده: «پدرم روحانى معروفى بود، اما خیلى پارسا و گوشهگیر [...] زندگى ما بهسختى مىگذشت. من یادم هست شبهایى اتفاق مىافتاد که در منزل ما شام نبود. مادرم با زحمت براى ما شام تهیه مىکرد. [...] آن شام هم نان و کشمش بود.» امّا خانه اى را که خانواده سیّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مى کنند:
مختصری از زندگینامه علمی حضرت آیت الله العظمى روحانی (مدظلهالعالی)
ولادت
حضرت آیت الله العظمى آقاى سید محمد صادق حسینى روحانى(مد ظله العالى) مردى از تبار مرزبانان دین، فقیه اصولى، برج بلند مرجعیت و زعامت حوزههاى علمیه، صداى رساى آزادى و عدالتخواهى، مجاهد و مبارزه خستگى ناپذیر در ماه شهادت جد غریبش آقا ابا عبدالله الحسین(ع) محرم الحرام سال 1345 هـ ق، 1305 هـ.ش، تابستان 1926 میلادى در شهر دیرپاى علم و تمدن و اندیشه و فرهنگ اسلامى - قم - در خاندانى حسینى تبار، با پیشینهاى از علم و تقوى و فضیلت دیده به جهان گشود.
یکی از اختصاصاتی که برای پیامبر اکرم(ص) نقل شده است آن است که ایشان، پیامبر جن و انس است و دیگر انبیا از چنین فضیلتی برخوردار نبودهاند.
کسانی که قائل به اختصاصی بودن ویژگی نبوت بر جن و انس، برای پیامبر اکرم(ص)، هستند در ادعای خود به آیاتی از قرآن استدلال کردهاند که ما به سه آیه آن اشاره میکنیم:
بگو: به من وحی شده است که جمعی از جن به سخنانم گوش فرا دادهاند. سپس گفتهاند: ما قرآن عجیبی شنیدهایم، که به راه راست هدایت میکند، پس ما به آن ایمان آوردهایم و هرگز کسی را شریک پروردگارمان قرار نمیدهیم.
این آیه به صراحت از ایمان جنیان به پیامبر خاتم(ص) سخن گفته است.
آیه سوم:
برخی نیز برای اثبات فضیلت یاد شده، به آیه ذیل استدلال کردهاند:
عادت کردهایم که خود و متعلقات خود را از هر آنچه زشتی است، منزّه دانسته و برای خویشتن، ساحتی ترسیم کنیم که امکان هرگونه لغزشی از آن به دور است. اما گاه، زمان درنگ فرا میرسد!
از آن زمان که قرآن نازل شد و در پیش روی خلق قرار گرفت، مردمان خواندهاند و ما هم خواندهایم و چه بسا بارها و بارها از نظر گذراندهایم که: الهاکم التکاثر، و هر بار که به این سخن برخوردهایم، در دل، مخاطبانش را تقبیح کرده و با خود اندیشیدهایم که: چه مردمان جاهلی! چه کوتهنظران غافلی! چگونه است که به چنین عادات نکوهیدهای متّصف بودهاند؟! آیا نمیاندیشیدهاند؟ آیا تفکر نمیکردهاند؟!
اما غافل از این که ای بسا خود، بیش از آنان مورد نکوهش این آیه شریفه باشیم و مصداق عینیتری برای آن به حساب آییم.
عادت کردهایم که خود و متعلقات خود را از هر آن چه زشتی است، منزّه دانسته و برای خویشتن، ساحتی ترسیم کنیم که امکان هرگونه لغزشی از آن به دور است. اما گاه، زمان درنگ فرا میرسد؛ لحظهای که باید، هرچند کوتاه، بایستیم و نگاهی از سر نقد به خویشتن بیاندازیم. شاید پس از سالها با خودِ خویش، اندکی بیشتر آشنا شویم. زنگارهای تقدّس و توّهم را از پیش چشمان خود کنار زده و سر تا پای بودنمان را ورانداز کنیم.
حال اگر این درنگ در تو حاصل شد، بار دیگر، و این بار از سر صدق و بصیرت، آیه را مرور کن: الهاکم التکاثر: مفاخره و مسابقه در مال و نفرات، شما را به بازی گرفت...
گفتنش شاید ناگوار باشد، اما چه ملموس است در زندگی ما مسابقه و مفاخره در داشتن، و چه ساده میتوان مصادیق آن را در اطراف خود نگریست...
میدانم این معنا در این نگاه تازه و در این پذیرش ژرف، چنگ در جانت نواخته و شعله در وجودت افکند، اینکه نکند مسیر ما در زندگی، همان باشد که به شدت مورد نکوهش آیه است؟!
گفتنش شاید ناگوار باشد، اما چه ملموس است در زندگی ما مسابقه و مفاخره در داشتن، چه ساده میتوان مصادیق آن را در اطراف خود نگریست، و چه دشوار است گرفتار نیامدن در مَنشی که شاید اکثریت دوران را همچون سیلابی با خود همراه ساخته است؛ بیش از آن چه نیازشان است میطلبند و به آن، نامهای زیبا و فریبندهای مینهند و خود را از اندیشیدن در حقیقت آن بی نیاز میبینند. آیندهنگری، دوراندیشی، عزّت، آبرو، ... و صدها عنوان دیگری که هر انسان عاقلی در پسندیده بودن آن تردید نمیکند.
چه فتنه خاموشی است این تکاثر، چه بی صدا مشغولمان داشته و از آن چه برای آن وجود یافتهایم، دورمان کرده و فرصتی برای توجه به حقیقت برایمان باقی نگذاشته است. از کودک تا بزرگمان، از پیر تا جوانمان، از زن و مردمان، همه را به بهانهای سرگرم کرده و آن قدر سرگرمی شیرینی است که شاید عدهای تا پایان عمر هم حلاوت آن را بر هر چیز دیگری برگزینند.
شاید از حکمتهای تأکید بر تلاوت روزانهای قرآن، یکی همین باشد که هر روز، نیمنگاهی به چهره حقیقی حیاتمان بیاندازیم و فاصلهاش را با کتاب قانون الهی رصد کنیم، همان کتابی که به ظاهر و باطنِ بودن ما معنا داده است و از گرفتار آمدن در هزار توی بازیهای دنیا، نوید نجاتمان شده است.
گاه کافی است که تنها آیهای را از کلام خدا بخوانیم و سکوت کنیم و آن چه هستیم را با دیده صدق از نظر بگذرانیم.
شگفتا که گاه از آن چه میبینیم، به حیرت میافتیم...
بسم اللّه الرحمن الرحیم الهئکم التکاثر (1) حتى زرتم المقابر (2) کلا سوف تعلمون (3) ثم کلا سوف تعلمون (4) کلا لو تعلمون علم الیقین (5) لترون الجحیم (6) ثم لترونها عین الیقین (7) ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم (8)
ترجمه آیات به نام خداى رحمان و رحیم . مسابقه و مفاخره در داشتن مال و نفرات بیشتر شما را از سعادت واقعیتان به خود مشغول کرد (1). تا آنجا که براى شمردن نیاکان خود به قبرستان رفتید (2). نه ، این مفاخرتها دردى را از شما دوا نمى کند و به زودى خواهید فهمید (3). نه ، تاءکید مى کنم که به زودى خواهید فهمید (4). نه ، باز تاءکید مى کنم که اگر به علم الیقین برسید (5). آن وقت دوزخ را خواهید دید (6). آن وقت به عین الیقینش مشاهده خواهید کرد (7). سپس در آن روز (همه شما) از نعمتهایی که داشتهاید بازپرسی خواهید شد!(8). بیان آیات این سوره مردم را به شدت توبیخ مى کند بر اینکه با تکاثر ورزیدن و مسابقه گذشتن در جمع مال و اولاد و یاوران با یکدیگر از خداى تعالى و از سعادت واقعى خود بى خبر مى مانند،
پیامبر (صلی الله علیه و آله) : هر کس به لهویات گوش دهد در روز قیامت در گوش او سرب آب شده ریخته خواهد شد. (مستدرک ج 2 ص 459 – مستدرک، ج 13، ص 222)
«و من الناس من یشتری لهو الحدیث ... [1]» و برخی مردم سخنان بیهوده را می خرند تا مردم را از روی نادانی، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را استهزا گیرند؛ برای آنان عذابی خوارکننده است.
«لهو الحدیث» به هرگونه سخن با آهنگ سرگرم کننده و غفلت زا گفته می شود. روایات متعددی آن را به غنا تفسیر کرده است.
تمامی فقیهان شیعی بر این باورند که غنا حرام بوده و هیچ شک و تردیدی در آن نیست.
مردم مدینه به گرانى و قحطى گرفتار آمدند تا جایى که ثروتمندان نیز گندم را با جو در مى آمیختند و مى خوردند و (تنها) پاره اى از مواد خوراکى را مى خریدند. امام صادق علیه السلام گندم خوبى داشت که آن را در آغاز سال خریده بود. حضرت علیه السلام به یکى از غلامان خود فرمود: براى ما قدرى جو بخر و با این گندم درهم آمیز یا آن را بفروش، زیرا ما خوش نداریم خوراک نیکو بخوریم و مردم، خوراک نامرغوب بخورند.
ای مفصل، بدان که در حوالی منطقه ری کوهی است سیاه که بنا می شود در ذیل آن کوه ، شهری بنام طهران که دارای قصرهای است مانند قصرهای بهشت و زن های آن شهر مانند حور العین می باشند، بدان ای مفصل آن زنها ملبس به لباس کفار و مزین بزینت جبارین می شوند و سوار زین می شوند و تمکین از شوهر نکنند و وفا نکند کسب شوهران بر مخارج آنها کفاف نکندتا منجر بطلاق گردد و اکتفا می کنند مردها به مردها و شبیه می شوند مردها بزنها و زنها بمردها ، پس اگر خواستی دینت را حفظ بنمائی ، در آن شهر سکنی مکن زیرا محل فتنه است(1)
1- از کتاب سفینه انجاۀ و کتاب علائم الظهور آقای ناظم الاسلام کرمانی در کتاب منتخب التواریخ
به خداوند خوشگمان باش، زیرا خداوند میفرماید: من نزد گمان بنده مؤمن خویش هستم، اگر به من خوش گمان باشد، به خوبى با او رفتار میکنم و اگر به من بدگمان باشد، به بدى با او رفتارمیکنم.
(نفس مطمئنة ) نفسى است که با ایمان به پروردگار و یاد او سکونت یافته ، به مقام رضا رسیده است و...
یا ایتها النفس المطمئنه
آنچه از سیاق آیه یعنى مقابل قرار گرفتن این نفس با اوصافى که براى آن ذکر شده با انسانى که قبل از این آیه مورد سخن بود و اوصافش از جمله دلبستگى اش به دنیا و طغیان و فساد و کفرانش و سوء عاقبتش ذکر مى شد استفاده مى شود این است که نفس مطمئنه ، نفسى است که با علاقمندى و یاد پروردگارش سکونت یافته بدانچه او راضى است رضایت مى دهد و در نتیجه خود را بنده اى مى بیند که مالک هیچ خیر و شرى و نفع و ضررى براى خود نیست و نیز دنیا را یک زندگى مجازى و داشتن و نداشتن و نفع و ضرر آن را امتحانى الهى مى داند و در نتیجه اگر غرق در نعمت دنیایى شود، به طغیان و گسترش دادن به فساد و به علو و استکبار، وادار نمى شود، و اگر دچار فقر و فقدان گردد این تهى دستى و ناملایمات او را به کفر و ترک شکر وا نمى دارد، بلکه همچنان در عبودیت پاى برجا است و از صراط مستقیم منحرف نمى شود، نه به افراط و نه به تفریط.
حکایت زبان حال نوع آدمى که آزمایش خدا با اکرام و نعمت دادن را به حساب ممتاز بودنخود از دیگران مى گذارد
فاما الانسان اذا ما ابتلیه ربه فاکرمه و نعمه فیقول ربى اکرمن
این آیه به دلیل اینکه حرف (فاء) در آغاز آن آمده نتیجه گیرى از آیات قبل است ، و در آن حال آدمى را در صورتى که نعمتش زیاد شود و صورتى که از نعمت محروم باشد بیان مى کند، گویا فرموده : گفتیم انسان زیر نظر خداى تعالى است ، و خداى تعالى در کمین او است تا ببیند به صلاح مى گراید و یا به فساد، و او را مى آزماید، و در بوته امتحان قرارش مى دهد، یا با دادن نعمت ، و یا با محروم کردنش از آن ، این از نظر واقع امر و اما انسان این واقعیت را آن طور که باید در نظر نمى گیرد، او وقتى مورد انعام خداى تعالى قرار مى گیرد خیال مى کند نزد خدا احترام و کرامتى داشته ، که این نعمت را به او داده ، پس او هر کارى دلش بخواهد مى تواند بکند، در نتیجه طغیان مى کند و فساد را گسترش مى دهد، و اگر مورد انعام قرارش ندهد و زندگیش را تنگ بگیرد، او خیال مى کند که خداى تعالى با او دشمنى دارد و به وى اهانت مى کند، در نتیجه به کفر و جزع مى پردازد.
از خطبه هاى امام(ع)که در آن صفات و روحیات و اعمال پرهیزکاران را به وضوح شرح مى دهد.[1]
نقل شده:یکى از اصحاب امیر مؤمنان(ع)به نام«همام»که مردى عابد و پرهیزکار بودبه آنحضرت عرض کرد:اى امیر مؤمنان!پرهیزکاران را برایم آن چنان توصیف کن که گویا آنان را با چشم مى نگرم»!
اما امام(ع)در پاسخش درنک فرمود:آن گاه فرمود:«اى همام!از خدا بترس ونیکى کن که«خداوند با کسانى است که تقوا پیشه کنند و با کسانیکه نیکوکارند»(نحل-128)
ولى همام باین مقدار قانع نشد(و در این باره اصرار ورزید)تا اینکه امام تصمیم گرفت صفات متقین را مشروحا برایش بازگو کند.پس از آن خداى را ستایش و ثنانمود و بر پیامبرش درود فرستاد.سپس فرمود:
ای فرزندان آدم! لباسی برای شما فرستادیم که اندام شما را میپوشاند و مایه زینت شماست؛ اما لباس پرهیزگاری بهتر است! اینها (همه) از آیات خداست، تا متذکّر (نعمتهای او) شوند!
ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، و لباسشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد! چه اینکه او و همکارانش شما را میبینند از جایی که شما آنها را نمیبینید؛ (امّا بدانید) ما شیاطین را اولیای کسانی قرار دادیم که ایمان نمیآورند!
ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید! و (از نعمتهای الهی) بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمیدارد!
ای فرزندان آدم! اگر رسولانی از خود شما به سراغتان بیایند که آیات مرا برای شما بازگو کنند، (از آنها پیروی کنید؛) کسانی که پرهیزگاری پیشه کنند و عمل صالح انجام دهند (و در اصلاح خویش و دیگران بکوشند)، نه ترسی بر آنهاست و نه غمناک می شوند.
و (به خاطر بیاور) زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت؛ و آنها را گواه بر خویشتن ساخت؛ (و فرمود:) «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آری، گواهی میدهیم!» (چنین کرد مبادا) روز رستاخیز بگویید: «ما از این، غافل بودیم؛ (و از پیمان فطری توحید بیخبر ماندیم)»!
ای فرزندان آدم! اگر رسولانی از خود شما به سراغتان بیایند که آیات مرا برای شما بازگو کنند، (از آنها پیروی کنید؛) کسانی که پرهیزگاری پیشه کنند و عمل صالح انجام دهند (و در اصلاح خویش و دیگران بکوشند)، نه ترسی بر آنهاست و نه غمناک می شوند.
یا بنى آدم اما یاتینکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتى ...
کلمه (اما) در اصل (ان ما) بوده یعنى (ان ) شرطیه بوده و (ما) زایده بر سرش در آمده است ، و از اینکه در فعل شرطش (یاتینکم ) نون تاءکید ثقیله در آمده استفاده مى شود که شرط مزبور قطعى الوقوع است . و منظور از (قص ) بیان و تفصیل آیات است ، چون در این کلمه هم معناى قطع هست و هم معناى اظهار. این آیه مشتمل بر چهارمین خطاب عمومى است که از داستان آدم و بهشت استخراج شده ، و این خطاب که آخرین خطاب ها است تشریع عام الهى را در خصوص پیروى از انبیا و متابعت از طریق وحى را بیان مى کند، و اصلى که این خطاب از آن استخراج شده آیه اى شبیه به آیه (قال اهبطا منها جمیعا بعضکم لبعض عدو فاما یاتینکم منى هدى ) است که بیان مى کند هدایت خدا از طریق وحى و رسالت است .
هر کس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده میداریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند، خواهیم داد.